روانشناسی اسلامی

تئوریزه کردن معارف روانشناختی اسلام

اسلامیزه کردن روانشناسی یا تئوریزه کردن معارف روانشناختی اسلام؟

  • در این وبلاگ به بررسی نظر متون دینی درباره روانشناسی و روانشناسی اسلامی از دیدگاه حجت الاسلام عباس پسندیده، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث در جمع دانش آموختگان حوزوی و دانشگاهی میپردازیم.

    حجت الاسلام عباس پسندیده درابتدا عنوان میکنند که چند سالیست  مقام معظم رهبری بحث تولید علم یا مسأله نظریه پردازی بر اساس منابع اسلامی را مطرح کرده اند. ایشان تأکید می کنند علوم انسانی باید با توجه به منابع دینی و فرهنگ بومی تولید شود که متاسفانه کمتر در مقام عمل به پرداخته شد.

    روانشناسی اسلامی داریم یا خیر؟

    اگر بناست علوم انسانی در بخش روانشناسی اسلامی بومی شود باید رابطه آن را با منابع دینی روشن کنیم. یکی از پرسش ها این است که ما روانشناسی اسلامی داریم یا خیر؟

    گروهی معتقدند که روانشناسی اسلامی نداریم چون روانشناسی مانند اصول، فقه و… دانش آماده نیست. موافقان روانشناسی اسلامی نیز می گویند ما چنین دانشی را داریم و هر چند اکنون آماده نیست ولی منابع دینی ظرفیت آن را دارند که بتوانیم دانشی مانند روانشناسی را پایه ریزی کنیم.

    انتخاب و شروع تست های روانشناسی

    نزاع های نظری در زمینه بودن یا نبودن روانشناسی اسلامی مشکلی را حل نمی کند، پس از انقلاب همیشه مطرح بوده که روانشناسی، اقتصاد و… اسلامی داریم یا خیر. این نزاع های نظری نیز همیشه وجود داشت و تا به صورت عینی با آن ها برخورد نشود، قابل حل نیستند. بنابراین وقتی صحبت از اسلامی سازی علوم انسانی می شود یعنی ما هنوز دانش آماده ای نداریم ولی امکان حرکت به سوی چنین دانشی وجود دارد.

    معنای روانشناسی و سابقه آن

    وی کار روانشناسی را مطالعه علمی رفتارها و فرآیندهای روانی انسان ها می دانند و خاطر نشان میکنند که کار علم تنها کشف است نه توصیه. روانشناسی نیز وقتی از کشف خارج شده و به افراد توصیه می کند، مشاوره می شود. کار روانشناسی باید مطالعه رفتارها و فرآیندهای روانی باشد تا به یک قواعدی برسد. قواعدی که اول باید توصیف سپس تبیین شود. با شناسایی قواعد و اصول می توان رفتارها افراد را در آینده پیش بینی کرد و آن ها اصلاح کرد. البته وقتی این ها اتفاق می افتد که ما به صورت علمی رفتارها و فرآیندهای روانی را شناسایی کنیم و پاسخ خوبی برای آن ها داشته باشیم.

    این استاد حوزه و دانشگاه سابقه روانشناسی را جنگ های جهانی اول و دوم میداند و خاطرنشان میکند که در این زمان سربازان و عموم مردم گرفتار مشکلات روانی فراوانی شده بودند و دولت های اروپایی بودجه هنگفتی هزینه کردند تا متخصصان ریشه مشکلات روانی افراد را کشف و راه حلی برای آن پیدا کنند. در این زمان تمرکز متخصصان حل مشکلات روانی افراد بود به همین دلیل اکنون وقتی به افراد گفته می شود نزد روانشناسی بروید، می گویند مگر ما دیوانه هستیم. خیال می کنند تنها بیمار روانی نزد روانشناسی می رود.

    این مطلب را هم ببینید  تنبیه درتربیت اسلامی

    ارتباط روانشناسی و دین

    روانشناسی بر روی داشتن زندگی خوب توأم با شادابی، نشاط و موفقیت و همچنین تربیت افراد باهوش و با استعداد برای خدمت به جامعه تأکید می کند که منابع دینی ما نیز بر روی این دو هدف تأکید خاصی دارند و وقتی به این دو موضوع توجه می کنیم زمینه های تعامل روانشناسی با دین را متوجه می شویم. البته منابع دینی درباره مشکلات روانی نیز دستورالعمل های پیشگیرانه ای داده است.

    تا دهه دوم قرن بیستم – حدود سه دهه – روانشناسی و دین با یک دیگر هماهنگ بودند ولی پس از آن به مدت سه دهه با یک دیگر اختلافات عمیقی پیدا کردند چرا که روانشناسان با تعالیم کلیسا و یهودیت مشکل پیدا کردند. ولی همان جامعه پس از مدتی به دین خود بازگشتند. این نشان می دهد که در روانشناسی نگاه ها متفاوت می شود.

    روانشناسان ایران نیز بیشتر در دوره مخالفت روانشناسی با دین به اروپا سفر کرده و مطالب روانشناسی را آموختند. پس از آن چون انقلاب رخ داد افراد به خارج سفر نکرده و دوره نگاه مثبت روانشناسی به دین را درک نکردند. اکنون نیز دلیل اختلاف میان روانشناسی و دین در ایران همین موضوع است.

     روانشناسی مثبت گرا

    در سایه انسان گراها، روانشناسان مثبت گرا ظاهر شده و رشد کردند. انسان گراها معتقد بودند انسان ابزار و ماشین نیست بلکه فضائل و ارزش هایی دارد که باید به آن ها توجه کرد. روانشناسان مثبت گرا نیز می گفتند نباید تنها به افرادی که گرفتار مشکلات روانی شده اند کمک کرد بلکه نباید اجازه داد دیگران نیز گرفتار مشکلات روانی شوند. تم اصلی کار روانشناسان مثبت گرا فضای اخلاقی بود و روانشناسی اسلامی نیز خود را بیشتر در این زمینه نشان می دهد.

    البته اکنون روانشناسی جدیدی با عنوان روانشناسی فرهنگی مطرح شده. پیش از این گفته می شد هر آن چه در غرب گفته می شود قابلیت تعمیم برای همه انسان ها را دارد ولی اکنون روانشناسان می گویند هر فرهنگی متناسب با خودش روانشناسی می خواهد چون افکار و فرهنگ ها متفاوت است. یک نسخه را نمی توان برای همه چید.

    برای نمونه چندی پیش مؤسسات آمریکایی گفتند مردم ایران و عراق افسرده ترین افراد هستند. ولی روانشناسان چینی گفتند نمی توان با خط کش فرهنگ غربی، فرهنگ شرقی را سنجید. برای نمونه مردم چین شادیشان بیشتر درونی است در حالی که غربی ها آن را با کارهایشان نشان می دهند. روانشناسان غربی نیز این موضوع را پذیرفتند. تحقیق دیگری می گوید مردم ایران هر چند وضعیت اقتصادی خوبی نسبت به بیشتر کشورها دارند ولی چون به داشته ها قانع نبوده و به نداشته ها فکر می کنند، افراد کم نشاطی هستند.

    این مطلب را هم ببینید  بررسی تفاوت روان در اسلام و غرب

    بدون شک میان دین و روانشناسی ارتباط تنگاتنگی است. یوهانسن در کتابی می گوید «روانشناسی بدون معنویت امکان پذیر نیست.» اکنون نیز شاهد هستیم که نشریات بین المللی مختلفی با عنوان بهداشت روان و… تهیه می شود. حتی مسیحیان، یهودیان، بوداییان و… نیز در زمینه روانشناسی دینی جولان می دهند ولی جایگاه روانشناسی اسلامی کجاست؟ بشر ساخته خداوند متعال بوده و برای آن قوانینی حاکم است. افراد نمی توانند این قوانین را برهم بزنند هر چند می توانند مبنای غیر از مبنای خدا را اتخاذ کنند.

    انجام تست عشق و ازدواج
    معنویت

    اکنون نمی توان معنویت و دین را از زندگی انسان ها حذف کرد. زمانی فلسفه بهداشت روان در غرب مبتنی بر لذت بود. می گفتند هر چه لذت بیشتر سلامت روان بیشتر. ولی اکنون درمانده شده اند. زمانی می گفتند می خواهیم رنج را از زندگی بشر حذف کنیم ولی اکنون می گویند چگونه می شود با رنج زندگی کرد. غربی ها اکنون منتظرند ببینند روانشناسی اسلامی چه حرفی برای گفتن دارد.

    خودباختگی درمقابل غرب

    اسلام قابلیت بسیار فراوانی در زمینه روانشناسی دارد. ولی چون گرفتار خودباختگی شدیم نمی توانیم عرضه کنیم. خیال می کنیم هر چه از غرب بیاید خوب است. مشکل اینجاست که قدر خودمان را نمی دانیم، اهل تلاش و کوشش نیستیم، نتوانستیم متد خوبی تنظیم کنیم. نتوانستیم مطالب اسلامی، آیات و روایات را به صورت تئوریزی شده عرضه کنیم. اکنون حرف هایی که غربی ها می زنند در منابع اسلامی ما وجود دارد ولی نتوانستیم به زبان امروزی بیان کنیم. در روایت آمده «مؤمن همانند گیاه کشتزار است، باد به هر جهتی بوزد به آن طرف متمایل می شود.» غربی ها از همین موضوع به عنوان نظریه انعطاف پذیری انسان ها در برابر مشکلات یاد می کنند. اکنون غربی ها می گویند نمی توان مشکلات را از بین برد ولی باید راه کنار آمدن با آن ها را پیدا کرد. همین موضوع در روایت ما نیز آمد. روایت می گوید هر چقدر شناخت انسان از خدا بیشتر باشد منعطف تر می شود.

    نکته مهم این است که ما باید به منابع دینی مان به مثابه یک منبع نگاه کنیم نه محصول آماده. قابلیت در اسلام وجود دارد ولی باید با رویکرد پژوهشی استخراج شود. باید به جای حرکت به سمت اسلامیزه کردن روانشناسی، به دنبال تئوریزه کردن معارف روانشناختی اسلام برویم یعنی نظریه ها را از آیات و روایات استخراج کنیم. نه این که در کنار نظریه های دیگران آیات و روایات را قرار دهیم چون این کار سبب تقدس بخشیدن به کار آن ها می شود. باید از حوزه روانشناسی به منابع دینی نگاه کنیم. اکنون موضوعی مانند قناعت وارد روانشناسی شد ولی چرا ما آن را مطرح نکردیم؟

    البته ما نمی گوییم همه مشکلات مان در حوزه روانشناختی در آیات و روایات آمده ولی می گوییم آنچه آمده را باید به تئوری های علمی تبدیل کنیم. اگر جایی هم حرفی برای گفتن نداریم بر اساس تجربه حرکت کنیم.

    این مطلب را هم ببینید  منابع و دروس پیش نیاز کنکور ارشد روانشناسی اسلامی

    روش شناسی روانشناسی اسلامی

    روش شناسی روانشناسی اسلامی نیز دو مرحله دارد.

    • نخست؛ روش فهم عمومی متون دینی است، یعنی بدانیم این روایت از معصوم صادر شده یا خیر.
    • دوم؛ آیا این متن دینی قابلیت تعمیم برای همه را دارد یا خیر؟

    اصول فقه نمی تواند در استخراج تئوری به ما کمک زیادی بکند. بلکه اصول فقه می گوید کدام کار حرام، حلال، مستحب، مکروه و مباح است. به همین دلیل در نظریه پردازی کاره ای نیست. اگر ما بخواهیم منابع دینی را با همان روشی که مناسب منابع دینی است استخراج کنیم به چارچوب نقلی می رسیم نه نظریه. نخستین مرحله این است که باید تلاش کنیم روایت را بفهمیم، بدانیم این روایت عمومی است یا خیر و… مرحله دوم تجربه است. باید پس از شناخت روایت به آن عمل کنیم. البته ممکن است گاهی روایت را خوب نفهمیم ولی با تجربه می توانیم آن را بهتر بفهمیم. تجربه می تواند در عملیاتی شدن و اجرایی شدن روایات به ما کمک کند.

    وقتی به نبی اکرم(ص) می گویند «تو مجنون هستی» خدا می فرماید «تو مجنون نیستی بلکه دارای خلق عظیمی هستی.» این خودش یک نظریه است. خدا با این چند جمله نشان می دهد که در برابر فشارهای اجتماعی چگونه باید طاقت آورد. روایت می گوید «آن چه سبب بزرگ شماری مصیبت می شود رغبت به دنیاست.» این خود یک تئوری است. با این تئوری اگر روزی چیزی را به دست آوریم زیاد خوشحال نمی شویم و اگر چیزی را از دست بدهیم زیاد ناراحت نمی شویم. این را تئوریزه کردن می گوییم، نه اسلامیزه کردن.

    تحقق اسلامی سازی علوم انسانی در حوزه روانشناسی

    متون دینی ما مبتنی بر قوانین علمی هستند ولی ساختار بیانی عرفی دارند. هدفش هدایت است. متأسفانه ما در زمینه روانشناسی اسلامی کتاب خاصی نداریم ولی به شکل کتاب هدایت است که می توانیم آن ها را تبدیل به کتاب های روانشناسی بکنیم.

    استاد حوزه با بیان این که متون دینی مبتنی بر قوانین انسانی هستند، خاطرنشان میکند که روانشناسی قوانین حاکم بر رفتار انسان ها است که پس از آن تبدیل به گزاره می شود. علوم نقلی دارای روش بوده و از گزاره به قانون می رسیم. سپس فرضیه مطرح می شود. باید دانست متون دینی ما قابلیت های روانشناختی بالایی دارند ولی باید با پژوهش های هدفمند به سمت تئوریزه کردن برویم نه اسلامیزه کردن. پس از آن نیز به تئوری ها عمل کنیم. اسلامی سازی علوم انسانی در حوزه روانشناسی بدین شکل محقق می شود.

    تئوریزه کردن معارف روانشناختی اسلام
    تئوریزه کردن معارف روانشناختی اسلام

    تست های شغلی
    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    ساحله سرزعیم

    دانشجوی رشته روانشناسی در مقطع کارشناسی فعال در حوزه روانشناسی اسلامی و علوم انسانی اسلامی

    نوشته های مشابه

    اشتراک در
    اطلاع از
    guest
    0 نظرات
    قدیمی‌ترین
    تازه‌ترین بیشترین رأی
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها
    دکمه بازگشت به بالا
    0
    افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x