روانشناسی اسلامی

راه های مبارزه با فشار روانی دراسلام

فشار روانی و مبارزه با آن در دیدگاه اسلام

  • راه های مبارزه با فشار روانی دراسلام

    در این بلاگ می خواهیم به بیان راه های مبارزه با فشار روانی دراسلام بپردازیم . برای شروع یک تعریف کلی از فشار روانی را بیان می کنیم و در ادامه راه های مبارزه با فشار روانی را در اسلام و قرآن با جزیات بیشتری بیان می کنیم.

    تعریف فشار روانی در روانشناسی

    فشار روانی، تنیدگی یا استرس در روان‌شناسی به معنی فشار و نیرو است. تنش و هر محرکی که در انسان ایجاد تنش کند، استرس زا یا عامل تنیدگی نامیده می‌شود. استرس یک فشار روانی و احساسی بیش از حد تحمل فرد است. در واقع استرس زمانی ایجاد می‌شود که ما نتوانیم با فشارهای کوچک کنار بیاییم. استرس در افراد مختلف متفاوت است، ممکن است عاملی برای فردی ایجاد استرس کند ولی در فرد دیگر، به هیچ عنوان استرس ایجاد نکند. در این بلاگ میخواهیم به بررسی راه های مقابله با فشار روانی را در اسلام بپپردازیم.

    فشار روانی

    یکی از رایج ترین بیماری های زمان معاصر فشار روانی است، به گونه ای که طبق برآورد کارشناسان سازمان بهداشت جهانی حدود شش درصد کلّ جمعیّت جهان از بیماری های روانی رنج می برند و شروع هشتاد درصد از بیماری های جسمی با فشار روانی همراه است. روان شناسان راهکارهایی را برای مقابله با فشار روانی مطرح کردند و اسلام نیز در طی قرون متمادی موفّق شده است میلیون ها نفر را در مناطق مختلف جغرافیایی و از نژادهای گوناگون به خود جذب کند و با تغییر سبک زندگی آن ها، برای زندگی اجتماعی و فردی آنان قوانین مطلوبی وضع نماید.

     

    بازگشت به فطرت
    بازگشت به فطرت

    بازگشت به فطرت

    بازگشت به فطرت، اوّلین مسئله و نخستین شیوه مقابله با فشارهای روانی از نظر قرآن است که اساس آرامش روانی می باشد. فطرت، اصلی واقعی، طبیعی و جهانشمول است که مربوط به انسان و زمان و مکانی خاص نیست، بلکه مرتبط به همه انسان ها است.

    انتخاب و شروع تست های روانشناسی

    از دیدگاه قرآن، انحرافات روانی ریشه در انحراف از فطرت دارد؛ از این رو بازگشت به فطرت در بهداشت روانی از نظر اسلام مورد عنایت قرار گرفته است و در آن مباحث زیر قابل بررسی است:

    1. مدار فطرت و شهوت
    2. جریان فطرت
    3. فطرت راه انحصاری آرامش روانی
    4. پیامدهای خروج از فطرت
    5. جهاد اکبر (کنترل شهوات)
     مدار فطرت و شهوت
    مدار فطرت و شهوت
    مدار فطرت و شهوت

    در مکتب اسلام ، دو جریان وجود دارد:

    1. سیر صعودی و تکاملی به سوی نفس مطمئنه، که به جریان عقل مداری یا فطرت و قلب سلیم تعبیر می شود.
    2. سیر نزولی و حرکت به طرف نفس امّاره، به جریان شهوت و قلب مریض یا هوای نفس تعبیر می شود.

    میان این دو جریان، نوعی تضاد و تصادم تا ابد وجود دارد. در هر صورت، هیچ یک از جریان های ذکر شده به کلّی از بین نمی رود، بلکه گاهی ضعیف می شوند و با تغییر وضع ممکن است در موقعیّت مناسب، مجددا رشد کند. باید توجّه داشت که هر کدام از دو جریان، در تمام عمر انسان به اقتضای خود عمل می کنند و تنها قدرت و ضعف هر یک و میزان هماهنگی عقل و اراده بین آن ها، موجب بروز آثار مختلف روانی و اخلاقی می شود.

    می توان با این گفته ها ، عقل را همچون صاحب خانه ای فرض کرد که چون خانه را از آنِ خودش می داند و طبق قوانین فطرت آن را به دست آورده است، با آرامش و آسایش در آن می خوابد و هوای نفس مانند دزدی است که قصد دستبرد و تسلّط بر خانه را دارد و همواره دنبال فرصتی است تا به هدف خود برسد.

    مدار فطرت وشهوت در آیات ، روایات و احادیث
    • امام صادق علیه السلام می فرماید : «الهوی یقظان و العقل نائم» “هوای [نفس] همواره بیدار، ولی عقل در خواب است.”
    • امام علی علیه السلام ، در توضیح مقایسه مبادی عقل و شهوت می فرماید: «الا و انّ الخطایا خیل شمس حُمل علیها اهلها و خلعت لجمها الا و ان التقوی مطایا ذلل حُمِلَ علیها اهلها و اعطوا اَزمتها» “خطایا که همان شهوت است همچون اسب سرکشی است که سوارکار بر آن نشسته و افسارش از اختیار وی خارج شده و تقوا (عقل) همانند مرکبی آرام و مطیع است که سوارکار بر آن نشسته و زمامش به او سپرده شده است.”
    • به همین دلیل فطرت، جزء سرشت انسان و امری تکوینی بوده ، مشتمل بر امور انسانی و ماورای حیوانی است و برای اوّلین بار در قرآن، به عنوان یک جریان روانی ثابت و مشترک مورد تأکید قرار گرفته است: خداوند به هستی نعمت وجود بخشید و به راه کمالشان هدایت کرد؛ هر چیز را قدر و اندازه داد و به کمال هدایت نمود؛ به انسان آنچه را نمی دانست الهام کرد و آموخت و راه کمال و هدایت را بر او سهل و آسان ساخت.
    • در این مسیر، راه هدایت و ضلالت برای همگان باز است، چنان که می فرماید: «کُلاًّ نُّمِدُّ هآؤُلاَآءِ وَ هآؤُلاَآءِ» “ما به هر دو فرقه از دنیاطلبان و آخرت طلبان به لطف خود مدد می رسانیم.”
    • نیز در آیه دیگر می فرماید: «فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حَنیفًا فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِکَ الدّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ اَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ * مُنیبینَ اِلَیْهِ وَ اتَّقُوهُ وَ اَقیمُوا الصَّلوةَ وَ لاَ تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکین». آری، زمانی که انسان از فطرت منحرف شد و تقوای دینی را مراعات نکرد، تعادل قوای داخلی او یعنی شهوت، غضب، محبّت و کراهت به هم می خورد و عملکرد قوای ادراکی وی مختل می شود.
    • از دین فطرت یا حنیف در قرآن به دین ابراهیمی یاد شده و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز بر آن آیین بود. بر اساس بینش قرآن، خروج از فطرت و انحراف از دین حنیف ابراهیمی، نوعی بیماری روانی به شمار می آید: «وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ اِبْرهیمَ اِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ». “چه کسی جز افراد سفیه و نادان، از آیین ابراهیم، روی گردان خواهد شد.”
    • علاّمه طباطبایی اعراض از ملّت ابراهیم را از حماقت نفس و تمیز ندادن ضرر و نفع خویش دانسته است.
    فطرت، راه انحصاری آرامش روانی

    از نظر بهداشت روانی، تنها تکیه بر یک یا چند دستور الهی کافی نیست، بلکه انسان وظیفه دارد برای رشد خود، تمام آموزش های الهی را به کار گیرد که همان راه مشترک فطرت، عقل و شرع است و در قرآن کریم از این مدار به صراط مستقیم تعبیر شده است.

    انسان ابتدا باید بصیرت داشته باشد تا ازمسیر مستقیم (صراط مستقیم) منحرف نشود ؛ زیرا رفتن از راه های دیگر موجب گمراهی می شود و راه راست راه میانه و معتدل است. مجموعه آموزش های قرآن ،به عنوان «ذکراللّه » مطرح شده است، که توجّه و کاربرد آنها، موجب آرامش، اطمینان و امنیت روانی و ایجاد ظرفیّت گسترده روانی و دستیابی به رشد و قرب الهی می شود.

    در مقابل این طریق، انحراف از فطرت باعث دلتنگی است، گویا شخص می خواهد بلندپروازی نموده، از زمین تا فراز آسمان صعود کند.

    اینجاست که در قرآن آمده است : «انسانها در خسارت و زیانکاری هستند مگر اینکه به خدا ایمان آورده، عمل صالح به جا آورند و به درستی (حق) و پایداری (صبر) در دین همدیگر را سفارش کنند».

    اگر بتوان سیستم های ارتباطی و فعّالیّت انسان را در فعل و انفعالات روانی خود با محیط خودش، به صورت مدارهایی نشان داد، مدارهای زیر قابل طرح هستند:

    1. مدار ارتباطی انسان با خدا
    2. مدار ارتباطی انسان با خود
    3. مدار ارتباطی انسان با خانواده
    4. مدار اجتماعی انسان که همان ارتباط آدمی با اجتماع است
    5. مدار انسان با طبیعت (مداری که به روابط انسان با طبیعت مرتبط می باشد)

    تمام مدارهای ذکر شده در اسلام هنگامی می توانند ارتباط و فعّالیّت انسان را در محیط خویشتن و با آن مفید گردانند و در فعل و انفعالات روانی او تأثیرات مطلوبی بر جای بگذارند که بر محور و جهت قرب به سوی خداوند متعال بوده، به گونه ای پایه ریزی شوند که به زندگی بشر رنگ الهی بدهند: “صِبْغَةَ اللّه ِ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّه ِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ”.

    انجام تست عشق و ازدواج
    پیامدهای خروج از فطرت

    انسان خارج شده از مدار فطرت مانند عنکبوتی است که با تنیدن تار به دور خودش، هر چه فعّالیتش بیشتر شود اضطرابش بیشتر خواهد شد. بر همین اساس قلب او محجوب، نفسش معیوب و روانش مخدوش می شود، دارای عقلی مغلوب و هوایی غالب می گردد. بیماریهای چنین انسانی به صورتهای ذیل است:

    این مطلب را هم ببینید  شخصیت یا شاکله در روانشناسی اسلامی
     زنگار قلب

    امام صادق علیه السلام فرمود: «انسان به واسطه معصیت، نقطه های سیاهی در قلب سفید خویش ایجاد می کند و با ادامه دادن، وقتی همه صفحه سفید قلب سیاه شد، دچار زنگ زدگی قلب می شود، آن گونه که خداوند در قرآن فرمود:«این حرفها بهانه است، علّت اصلی این است که بر اثر اعمال زشتشان دلهایشان زنگار گرفته است».

     حجاب قلب

    حجاب قلب مانع از دیدن واقعی اشیاست. چنین انسانی از دیدن حقایق محروم شده است ، به آشفتگی های روانی دچار می شود. چشم سرش باز، ولی چشم دلش نابیناست و بر قلب او نیز مهر زده شده، مانند کر و لال ها از درک عمیق بی بهره می گردد.

     ترس شدید

    انسان خارج شده از فطرت مانند کسی است که در تاریکی رعد و برق سرانگشت خودش را ازترس مرگ در گوشش بگذارد تا مبادا از شدت صاعقه بمیرد و او دچار حیرت میشود، مانند انسان هایی که ترس در دل هایشان لانه کرده، بر جنگ با دیگران جمع نمی شوند مگر با دشمنی، مکر و حیله و جاسوسی ، به طوری که کارزار بین خودشان نیز سخت است. شما آنها را جمع و متّحد گمان می کنید، ولی قلوبشان سخت پراکنده و از هم دور است . ایشان دارای ظاهری آراسته و شگفت انگیزند، ولی در باطن همانند چوب خشک تکیه بر دیوارند که هر صدایی بشنوند، می پندارند به ضرر آنان است.

    کنترل جریان شهوت
    کنترل جریان شهوت
    کنترل جریان شهوت (جهاد اکبر)

    پیامبر اکرم (ص) بهترین راه شکوفایی فطرت در نهاد آدمی و تثبیت آرامش روانی را کنترل جریان شهوت و هوای نفس و آن را به مثابه جهاد اکبر در مقابل جنگ با کفّار می داند. برخی از روشهای کنترل شهوت عبارت اند از:

    1.  صبر و مقاومت در برابر شهوات
    2. خوار شمردن شهوت به وسیله تقویت عقل
    3.  فراموش کردن شهوات با ایجاد شوق به بهشت
    4.  غلبه بر تمایلات شهوانی قبل از نیرومند شدن آنها
    5.  توجّه به کرامت نفس
    6.   سعی در دستیابی به خواسته شهوانی از راه حلال

    تحلیل فشار روانی به وسیله خود

    برای تحلیل فشار روانی به وسیله خود در قرآن کریم راهکارهایی مطرح گردیده است:

    • خداوند بر انسان ناظر است و رویدادها تصادفی نیستند.
    • در اسلام مبدأ حرکت و انرژی از آنِ خداست.
    • مبدأ ربوبیت جهان و جهانیان اوست.
    • تفهیم این نکته که اموال و اولاد، خیر و شرّ، و حیات و مرگ همه ابزار آزمون الهی هستند.

    با این زمینه هاست که مؤمن در برابر مصیبت اظهار میکند: «اِنَّا لِلَّهِ و اِنَّا اِلَیهِ رَاجِعُونَ» و می داند هر کجا که باشد خداوند با اوست و از رگ گردن آدمی به او نزدیک تر است.

    همچنین درست است که انسان دارای اختیار است ، ولی مشیّت الهی بر جهان حاکم است. پس مؤمنان باید به جای اضطراب و فشار روانی، به خداوند توکّل کنند و بدانند تصمیم های بشری تا به تقدیر الهی نرسد عملی نخواهد شد.

    با توجّه به راهبردهای ذکرشده ، انسان درمی یابد که:

    •  گر چه زندگی نوعی میدان مسابقه است، ولی بجز علل عادی، راه های دیگری نیز ممکن است برای انسان باز شود.
    •  هر انسان خود را در محضر خدا می بیند و می داند که «عالم محضر خداست و نباید در محضر خدا معصیت نماید»، پس خود را کنترل می کند.
    • در مقابل بلاها صبور است، احساس شکست نخواهد کرد.
    •  انسان می فهمد که نقشه های او  صددرصد عملی نخواهد شد و در موقع شکست احساس اضطراب و ناآرامی نمی کند، لذا خود را مکلّف به وظیفه می بیند نه رسیدن به نتیجه .
    • از طریق ایجاد توکّل نوعی سرپرستی خداوند را در زندگی خویش حاکم می کند، شکست را احساس نخواهد کرد.
    استراحت و خواب
    استراحت و خواب

    استراحت و خواب

    یکی دیگر از راههای مبارزه با فشار روانی در دیدگاه قرآن، استراحت و خواب می باشد که عامل مهمّی برای ایجاد آرامش روانی است.

    تست های شغلی

    طبق یافته های دانش پزشکی خواب در شب اثربخش تر است، ولی برای رسیدن به خواب مؤثّر نباید به خواب شب اکتفا کرد، چرا که از آیات الهی خواب شب و روزتان است . همچنین قرآن کریم خواب را وسیله آسایش معرّفی نموده، آنجا که می فرماید:«هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ الَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فیهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِرًا» “او خداوندی است که برای شما شب را قرار داد تا در آن بیارامید و روز را روشن [گردانید].”  و در آیه دیگری آمده است:«وَ جَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتًا * وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِبَاسا». خواب را برای شما (مایه) قوام حیات و استراحت قرار دادیم و پرده سیاه شب را به مثابه لباس (مایه استراحت).

    خواب عامل درمان اضطراب و ترس و رنج شدید می باشد؛ زیرا سلّولهای بدن، پس از خواب و استراحت، شادابی جدید خود را باز می یابند و مشکلات را در شرایط نشاط حل می کنند و از اضطراب و استرس درونی می کاهند.

    نظام حمایتی خانواده
    نظام حمایتی خانواده

    نظام حمایتی خانواده

    یکی از راه های مؤثّر و مورد نظر قرآن کریم در کاهش فشار روانی نظام خانواده است؛ زیرا خانواده یکی از ارکان آرامش در جامعه و مهم ترین منبع حمایت عاطفی در لحظات و مواقع فشار روانی است.

    تعبیر قرآن کریم در این باب بسیار جالب توجه و آموزنده است «وَ مِنْ ایَاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنفُسِکُمْ اَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوآ اِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً»

    این آیه آشکارا می رساند کانون خانواده برای سکونت و آرامش است، و مسلمانان به ویژه دو همسر باید این توصیه را از آفریدگار حکیم به جان بپذیرند و برای مسائل و اختلاف سلیقه های جزئی «سکون» را به «تلاطم» و «تضاد» تبدیل نکنند. مهم تر اینکه بدانند و باور کنند که زوج مسلمان باید مودّت و محبت بینشان حاکم باشد، تا نه تنها تحت تأثیر فشارهای روانی قرار نگیرند، بلکه چنان که در آیه آمده، رحمت الهی شامل حال آنان و فرزندانشان شود. روان شناسان با استناد به آیات مُبین قرآنی معتقدند که نظام حمایتی خانواده به شیوه های ذیل می تواند در فشار و اضطراب روانی بسیار مؤثّر باشد

    1) شناخت و کنترل اعضای خانواده

    بهترین نمونه آن در قرآن شناخت حضرت یعقوب علیه السلام از حسادت فرزندان خود است، از این رو به حضرت یوسف علیه السلام سفارش می کند «لاَ تَقْصُصْ رُءْیَاکَ عَلیآ اِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدًا» زنهار، خواب خود را بر برادرانت حکایت مکن که برای تو نیرنگی می اندیشند.

    2) حمایت از پدر و مادر و احترام به آنها

    در چند آیه از قرآن کریم، پدر و مادر به عنوان استوانه های زندگی و خانواده معرّفی شده اند؛ از جمله: «وَ قَضی رَبُّکَ اَلاَ تَعْبُدُوآ اِلاَّآ اِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ اِحْسَانًا» خدای تو حکم فرموده جز او هیچ کس را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.

    3) حمایت از اعضای خانواده

    نمونه آن در قرآن، عفو حضرت یوسف علیه السلام است که پس از غفلت و تهمت و ظلم برادرانش گفت: «امروز خجل و متأثّر نباشید که من شما را عفو کردم».

    به وضع موجود نگریستن

    یکی از راه های مهمّ کاهش فشار روانی و مبارزه جدّی با آن، به وضع موجود نگریستن است.

    قرآن کریم با آیات «وَ عَسی اَنْ تَکرَهُوا شَیئا وَ هُوَ خَیرٌ لَّکُمْ»  و «فَعَسی اَنْ تَکْرَهُوا شَیئا وَ یَجْعَلَ اللّه ُ فیهِ خَیْرا کَثیرا» به وضوح نگاه محدود به وضع فعلی و اینکه انسان تمام خیر و شرّ را در آن بداند، رد می کند.

    در فقه اسلامی هم قاعده ای هست معروف به قاعده میسور که همان نگریستن به وضع موجود است؛ به این معنا که انسان باید به دنبال تکلیف و وظیفه کنونی خود باشد؛ زیرا با ناآرامی چیزی حل نمی شود.

    این مطلب را هم ببینید  بررسی رابطه افسردگی و عزاداری اهل بیت

    از حضرت علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: «المیسور لا یَسقُط بالمعسور»؛ مقدار ممکن تکلیف به واسطه جنبه های مشکل آن ساقط نمی گردد .

    این اصل، نشانه آن است که اگر برای انسان، در زندگی به هر دلیلی مانع و مشکلی پیش بیاید، برای رفع اضطراب و فشار روحی و رسیدن به آرامش روانی باید دست به کار شود، با انطباق با وضع موجود و موقعیّت جدید، اضطراب را کاهش دهد. در حقیقت، پیام مهم این اصل عبارت از انعطاف پذیری انسان در برنامه ریزی زندگی، جهت کاستن از فشار روانی و حرکت در مسیر زندگی طبیعی و بازگشت به حالت طبیعی است.

    یاد خداوند و آرامش درونی
    یاد خداوند و آرامش درونی

    بیان هیجانها و توسل به نیایش و دعا

    نیایش در تسکین و آرامش انسان اثری اعجاب انگیز دارد و بیان هیجان ها، اعتراف و دعا به مثابه شیوه های برون ریزی مطرح هستند؛ علاوه بر اینکه از  مسیری صحیح و مطلوب برای صیقل دادن دل با ذکر خدا به شمار می آیند؛ چنان که فرمود: «… اَلاَ بِذِکْرِ اللّه ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» آگاه باشید که با یاد خدا فقط دل ها آرام می گیرد (تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست). انسان علاوه بر ذکر زبانی، با ذکر قلبی و با تمام وجود نیز باید متوجّه عظمت خدای متعال باشد و احساس کند که هر لحظه در محضر خداست.

    تلاوت دائمی قرآن و گوش دادن به  آن

    یکی از راه های تداوم ذکر خدا در نهاد انسان، تلاوت دائمی قرآن و گوش دادن به  آن است؛ زیرا انسان را از خاک و جهان مادی به مبدأ خود متّصل می کند و زمانی  که دریچه دل با یاد خدا و قرائت آیات الهی و استماع به آن باز شد، صبر را در خود احساس می کند ، احساس فرومایگی از پناه بردن به غیر خدا می کند و نفس او نه تنها احساس رضایت می کند، بلکه  زیبایی خداوند را در توکّل به ساحت مقدّس او می بیند. از لحاظ جسمانی نیز علائم فیزیولوژیکی ناشی از اضطراب و فشارهای روانی در درون کاهش می یابد .

    یاد خداوند و آرامش درونی و دوری از هوس

    انسان وقتی در حالت دعا به یاد خدا باشد، احساس می کند که خداوند هم به یاد اوست . و اگر از یاد خدا اعراض کند، زندگی را سخت می بیند و خود را در تنگاتنگ حوادث و مصیبت های نابهنجار مشاهده می کند، چنان که فرمود: «وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِکرِی فَاِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکًا».

    انسان با ذکر و یاد خدا، به جای سرگرم شدن به هوس ها، به حالت رضایت درونی می رسد، وقتی دچار معصیت شد، احساس گناه می کند، با یاد خدا این احساس به او دست می دهد که خدا او را می بخشاید و پناهگاهی در اختیار دارد. بر همین اساس می توان گفت: نماز انسان را از نادرستی ها و زشتی ها نهی می کند و یاد خدا از هر ذکری بالاتر است .

    ذکر گفتن

    ذکر دسته جمعی نیز تصمیم و اراده انسانی را تقویت نموده، موجب می شود که آدمی در کنار همنوعان مؤمن خود، احساس تنهایی نکند. تسبیح و ذکر خدا پس از نماز و دعای دسته جمعی هم نوعی آرامش بخشی به مؤمنان است.

    بر اساس بینش قرآن، عامل افزایش اضطراب های روانی و فشارهای سرسام آور روحی، اعراض از ذکر خداست؛ زیرا موجب هم نشین شدن با شیطان و ابتلا به وسوسه های بی حد و حصر او می گردد. آدمی نیز با این حال، در همین حیات دنیوی خود را محدود نموده و هدف دیگری جز آن نخواهد داشت

    فراتر از زنده ماندن(انسان در جست و جوی معنی)

    ویکتور فرانکل روان شناس اروپایی می گوید: انسانی که چرایی دارد، می تواند هر چگونه ای را تحمّل کند، وی سپس گام های نُه گانه ای را برای تحمّل فشار روانی مطرح می کند .

    قرآن کریم نیز در این مسیر چهره هایی مصمّم و شکست ناپذیر از پیامبران و اولیای الهی ترسیم می کند که تندباد حوادث نه تنها آن ها را از پای درنمی آورد، بلکه  مصمّم تر می سازد .

    به عنوان نمونه به پیامبرش می فرماید:«فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ اُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ».ای رسول ما! تو هم مانند پیامبران اولوالعزم صبور باش و بر امّت بر عذاب تعجیل مکن. سپس سفارش می کند: در مقابل سخنان تهمت انگیزشان مقاومت داشته باش.

    انسان مؤمن از نقصان خیر و ثواب و از احاطه رنج و خوف بر خود بیمناک نیست. اصولاً اولیای خداوند هیچ ترس و اندوهی به دل خود راه نمی دهند. ایشان در حالت ایستاده، نشسته و خفته متفکّرانه و در حال خضوع می گویند: ما از خداییم و به سوی خدا باز می گردیم.

    تفاوت اساسی دیدگاه مادی و الهی نیز بر همین مبنا است که در دیدگاه الهی اگر انسان در این جهان مادی به خواسته های خود نرسید و دست نیابد، در عالم معنی و در سرای آخرت جبران خواهد شد، ولی بر اساس بینش مادی که به خدا و عالم معنی و آخرت ایمان ندارند، از عنصر جبران خبری نیست، زیرا در هنگام مواجه شدن با مشکلات، بیشتر دچار فشار روانی و یأس از زندگی شده، چه بسا تن به خودکشی می دهند. پس در مسئله هدفداری و جست و جوی معنی، می توان گفت که مؤمن در زندگی خود متوقّف نمی شود و در هر شرایطی انعطاف پذیر بوده روحیّه خود را بر محیط منطبق می سازد؛ زیرا زندگی کنونی خود را مقدّمه زندگی جاودانه بهشت و رسیدن به رضوان الهی می داند.

     

    قضا و قدر الهی
    قضا و قدر الهی

    اعتقاد راسخ به قضا و قدر و تصادقی نبودن رویدادها

    یکی از راهکارهای مهمّ مبارزه با فشار روانی از دیدگاه قرآن کریم، اعتقاد به اصل قضا و قدر است؛ یعنی امور جهان تصادفی نیست و تحت نظارت و تدبیر خداوند انجام می شود . بر این اساس، یک مسلمان، در حالی که معتقد به جبر نیست و از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمی کند، به عنوان توحید افعالی، مبدأ هر حرکت و انرژی را از خداوند می داند و خداوند را مربّی جهان و جهانیان می شناسد.

    به هر حال فواید مهمّ اعتقاد به این اصل والا و عظیم در کاهش و یا زدودن فشار روانی و اضطرابهای ناشی از آن را می توان چنین برشمرد

     حکیمانه دیدن نظام جهان

    کسی که به حاکمیت تقدیر خداوند حکیم بر کلّ جهان معتقد است، نظام جهان را نظامی حکیمانه می یابد؛ نظامی که مبتنی بر حساب دقیق بوده، در مجموع، متوجّه مصالح عالی است. چنین بینش و اعتقادی موجب می شود که انسان تنها به اندیشه و تدبیر خویش متّکی نبوده، هر کاری را که می کند به مشیّت الهی ارجاع دهد.

     اعتقاد به علل معنوی و مأیوس نشدن از نارسایی علل مادی

    از نتایج مهمّ چنین باوری در سایه عقیده به قضا و قدر الهی آن است که انسان با مشاهده نارسایی عوامل ظاهری، دچار یأس و نومیدی نمی شود، بلکه روح امید همواره در او زنده می ماند. چنین شخصی هیچ وقت احساس شکست نمی کند، چرا که همیشه در انتظار یکی از دو نیکی است؛ پیروزی یا شهادت.

     جلوگیری از حزن و سرخوردگی

    با اعتقاد به قضا و قدر الهی، انسان در لابلای همه امور دست خدا را می بیند؛ لذا تحمّل سختیهای زندگی بر او آسان شده، در برابر حوادث ناگوار خود را نمی بازد و هر مصیبتی را به اذن پروردگار می داند. همیشه شعار وی نیز این است: «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ رَاجِعُونَ».

    چنین فردی احساس می کند که هیچ گاه راه به رویش بسته نیست، حتّی اگر در این جهان از رنج و فشار نجات نیافت، می داند که قیامت خانه ثواب است. او هرگز اجازه نمی دهد که بی تابی و بی قراری که از آثار ضعف روحی و فشارهای روانی ناگوار است بر او چیره شود. به تعبیر زیبای مولا علی علیه السلام :«تذلّ الامور للمقادیر، حتّی یکون الحتف فی التّدبیر».کارها پیرو قضا و قدر و تدبیر الهی است، به طوری که گاهی تباهی و مرگ انسان در تدبیر و هوشیاری اوست.

    این مطلب را هم ببینید  الگوپذیری از صحیفه سجادیه
    جلوگیری از غرور و سرمستی

    اعتقاد به قضا و قدر الهی و تصادفی نبودن امور سبب می شود که انسان از خوشیها و شادیهای زندگی سرمست نشده، به موفّقیّت و کامیابیها مغرور نگردد. کسی که در برابر سختیها خود را می بازد، غالبا در برابر پیروزیها نیز سرمست و مغرور می شود؛ زیرا توفیقات را به خود نسبت داده، بر خویشتن می بالد، امّا کسی که موفّقیّتها را نعمت خدا می داند و فضل و احسان او در حقّ خود می شمرد، دستخوش غرور نمی شود، بلکه از راه حق شناسی و شکرگزاری بر خضوع او افزوده می شود تا آنجا که حتّی ناکامیهای ظاهری را هم وسیله ای برای خیر و پیشرفتهای دیگر می داند.

    توکل به خداوند
    توکل به خداوند

    اصل توکّل و اعتقاد به آن

    یکی دیگر از راههای سودمند و نتیجه بخش غلبه بر فشارهای روانی باور به «توکّل» است که بر اساس اعتقاد راسخ به قضا و قدر الهی و توحید افعالی در آدمی شکل می گیرد. توکّل اعتماد به خداست و بدین معنی است که انسان در پیمودن راه حق تزلزل به خود راه ندهد، تنها به تدبیر خود متّکی و مغرور نباشد و بداند که اگر در زندگی هدفی صحیح و خداپسندانه برگزیند و فعّالیّت خود را متوجّه آن کند و نتیجه کار خود را به خدا وا گذارد، خداوند او را تحت حمایت خود قرار می دهد؛ لذا در این صورت نه تنها احساس فشار روحی و استرسهای روانی نمی کند، بلکه تقدیر الهی را در امور خود در نظر گرفته، آن را نوعی مصلحت اندیشی و خیرخواهی خداوند برای خویشتن می داند و همیشه ندا می دهد:«اُفَوِّضُ اَمْریآ اِلَی اللّهِ اِنَّ اللّهَ بَصیرٌ بِالْعِبَادِ».

    با این وصف، دانستن این نکته هم ضروری است که توکّل به معنای این نیست که بشر تماشاگر باشد و تمام امور را به این اصل ارجاع دهد؛ زیرا هر کسی به میزان سعی خود بهره می برد و درست است که انسان موجودی مختار است، ولی اختیار او در طبیعت و تاریخ در مسیر سنّت الهی است و سنّت خداوندی تبدیل و تغییرناپذیر است.

    ایجاد تحوّل روحی و تکیه گاه معنوی ایمان

    از جمله روشها و راههای مقابله با فشار روانی ایجاد تحوّل روحی و تکیه گاه معنویِ ایمان یا اخلاق مذهبی است؛ زیرا انسان به واسطه احساس ایمان به خدا و بازگشت به خویش، قدرتی فوق تصوّر می یابد. تحلیل روانی ایمان چنین است: کسی که به خداوند ایمان دارد احساس می کند تکیه گاهی محکم دارد و همه امورش تحت نظارت خداوند است و تمام عوامل سلب آرامش را پشت سر می گذارد؛ زیرا روزی دهنده و صاحب قوّت را خداوند می داند. همچنین احساس می کند که مرگ حتمی برای همه است و نمی توان گریزی از آن داشت. انسان مؤمن بر این باور است که طول عمر هر کسی در علم محفوظ الهی ثبت است. و در هر حال از رحمت خداوند مأیوس نمی گردد. این است که می داند اگر از خداوند چیزی بخواهد اجابت می گردد و غم و شادی نیز از اوست. در باور انسان مؤمن، خداوند هم هدایت کننده است و هم سیراب گرداننده و هم در موقع مرض شفادهنده. از همه مهم تر اینکه همیشه احساس می کند بزرگ ترین مدافع انسان خود خداست و این تفکّر صحیح است که در مشکلات انسان را یاری نموده، او را ثابت قدم می سازد.

    بنابراین به هر اندازه که آرامش انسان کمتر باشد، به همان اندازه ایمانش ضعیف شده است.

    از نمونه های تحوّل روحی در قرآن کریم می توان به داستان ساحران فرعون اشاره کرد و همچنین ماجرای آسیه همسر فرعون را نام برد که از کاخ فرعونی و عزّت دنیوی برای حرکت در مسیر رضای حق گذشت و گفت: «رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ»(102). پروردگارا، خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده.

    تلقّی مرگ به عنوان ادامه مسیر تکامل

    تلقّی انسان از مرگ، یکی از محوری ترین راهکارها و روشهای غلبه بر فشار روانی از منظر قرآن کریم است. مسلمانی که می داند مرگ به مفهوم فنا و نابودی نیست، بلکه خروج از نشئه ای و دخول در نشئه ای دیگر است، هیچ گاه احساس ناامیدی نمی کند و این جهان را منزلگه اصلی خود نمی داند. مرگ به جای اینکه در مؤمن ایجاد فشار کند، اطمینان قلبی می آفریند؛ زیرا انسان با مرگ به لقاءاللّه و اعتماد درونی می رسد، در این حال هم خودش راضی است و هم خداوند از او خشنود است و هم به ملاقات بندگان مخلص خدا دست می یابد.

    توجّه به این مقوله انسان را هر چه بهتر و بیشتر به لازمه جهان بینی الهی آگاه و آشنا می نماید و آن عبارت از هدفدار بودن جهان آفرینش است که با حکمت الهی نیز سازگاری اصیل دارد؛ یعنی «ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست به بازیچه نیافریدیم». پس هر موجودی بر اساس برنامه ای سنجیده و حسابشده به این جهان گام می نهد و خود را به سوی هدف حکیمانه ای که رسیدن به لقاءاللّه و سفر به سرای ابدی یا جنّت رضوان الهی است، رهنمون می شود. این است که با اعتماد قلبی و اطمینان درونی کامل، آرامش روانی را برای خویش در وجود و نهاد خود تثبیت می گرداند و گرفتار فشارهای روانیِ ناشی از پوچ گرایی، یأس و ناامیدی از زندگی در این جهان و ترس از مرگ نمی گردد.

    انسان مأمور به وظیفه است نه نتیجه

    بر اساس این بینش و طبق معارف اسلامی، در صورتی که انسان به واسطه قدرت نداشتن یا تقدیر الهی در کاری موفق نشد، می گوید من به وظیفه خود عمل نمودم، پیروزی و شکست و عزّت و ذلّت، همه دست خداست. درست است که انسان در مقابل اعمالش مسئول است و بر اساس عملکردش مجازات می شودو به اندازه سعی و کوشش خود بهره می گیرد و آنچه بکارد می درود، ولی مسئولیّت او به اندازه توان عملی و قدرت اوست، پس انسان مأمور به وظیفه است، نه نتیجه. مطابق این دیدگاه و با تقویت آن در درون، اکثر فشارهای روانی و اضطرابها کاهش می یابد. بنابراین بهترین راه برای آرامش داشتن همان ایمان به خدا و ذکر اوست که بحث آن گذشت.

    جمعبندی

    با توجّه به مباحث مربوط به این موضوع باید یادآور شد که تمام شیوه ها و راهکارهای مهمّ مبارزه با فشار روانی را «ایمان به خدا و ذکر دائم او» تأمین می کند. با ایمان یک تکیه گاه روحی مطمئن در نهاد آدمی ایجاد می شود و باعث ایمنی و نجات او در جنگ با سختیها، مشکلات و نارساییهای زندگی می گردد: «الَّذینَ امَنُوا وَلَمْ یَلْبِسُوآ ایمَانَهُمْ بِظُلْمٍ اُولئِکَ لَهُمُ الاَْمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ» آنان که ایمان به خدا آوردند و ایمانشان را به ظلم و ستم نیالودند در دو عالم ایمنی برای آنهاست و هم ایشان به حقیقت هدایت یافته اند.این آیه به وضوح می رساند که امنیّت و هدایت در سایه ایمان عملی می شود و آرامش حقیقی از ایمانِ بدون ظلم به دست می آید.

    به هر حال، توجّه به قرآن کریم و راهکارهای مطرح شده آن در سایه سار ایمان به خدا بهترین تدبیر و والاترین و مطلوب ترین شیوه مبارزه و غلبه بر فشار روانی، استرس های درونی و اضطراب های ناشی از آنهاست. امید آنکه با اُنس هر چه بیشتر و التفات روزافزون همه قشرهای جامعه اسلامی به قرآن کریم، ناامیدی، فشار روانی و اضطراب های درونی ناشی از مشکلات، شکست ها و سختی های طاقت فرسا از زندگی آنها رخت بر بندد؛ ان شاءاللّه .

    برای مطالعه وبلاگ های مربوط به روانشناسی اسلامی کلیک کنید.

    راه های مبارزه با فشار روانی دراسلام
    راه های مبارزه با فشار روانی دراسلام

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای

    ساحله سرزعیم

    دانشجوی رشته روانشناسی در مقطع کارشناسی فعال در حوزه روانشناسی اسلامی و علوم انسانی اسلامی

    نوشته های مشابه

    اشتراک در
    اطلاع از
    guest
    0 نظرات
    قدیمی‌ترین
    تازه‌ترین بیشترین رأی
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها
    دکمه بازگشت به بالا
    0
    افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x