روان درمانی پویشی چیست؟
روان درمانی پویشی (psychodynamic psychotherapy)، شکلی از روانشناسی عمق نگر (depth psychology) است و به روی آشکار سازی محتوای ناخودآگاه افراد به منظور کاهش تنش های روانی تمرکز دارد.
رویکرد روان پویشی در مقایسه با دیگر اشکال روانشناسی عمق نگرتر و همچنین تاکید بیشتری بر رابطه درمانی میان درمانگر و مراجع دارد.
دیدگاه روان پویشی بر این اندیشه استوار است که افکار و هیجان های ناخودآگاه علل مهم رفتار هستند. رویکرد روان پویشی به رفتار به درجات مختلف بر این فرض استوار است که رفتار قابل مشاهده (پاسخ های آشکار) تابعی از فرایندهای روانی داخلی (رویدادهای پنهان) است.
دیدگاه نظریه پردازان روان پویشی بر این است که منابع تحریک محیطی و رویدادهای درونی با هم تفاوت دارند ولی آنها معتقدند که ترکیبی از وقایع خارجی و داخلی شخصیت را شکل میدهند. این نکته نیز قابل ذکر است که نظر آنها بر این است که وقایع درونی نقش بسزایی دارد.
در فرمول بندی های روان پویشی شخصیت و رفتار شامل سه جزء محوری است:
- جبر روانی، که معتقد است افکار، احساسات و رفتار افراد هرگز تصادفی نیست، بلکه در عوض حاصل وقایع ذهنی و محیطی خاصی است.
- ناهشیاری پویشی، به این معنی که افکار، احساسات و رفتار افراد تحت تاثیر وقایع ذهنی قرار دارد که نسبت به آن آگاهی کاملی وجود ندارد.
- چشم انداز تحولی، که بر اساس آن تجارب آوان زندگی نقش مهمی در شکل گیری خصایص شخصیتی بازی می کنند.
به عبارتی هرچند در طول تاریخ با طیف گسترده ای از دوران های روان پویشی روبرو بوده ایم اما تمامی آنها دارای فصل مشترک های مشخصی بوده اند.
مولفه های نظری مبنایی روان درمانی پویشی (PDT)
پروفسور گابارد به عنوان یکی از چهره های اصلی روان درمانی، 7 مولفه نظری در حوزه های رواندرمانی روانپویشی (PDT) را چنین طرح می کند:
1. بیشتر حیات ذهنی ما انسان ها در حوزه ناخودآگاهی ما است.
2. تجارب کودکی ما به همراه عوامل وراثتی شکل دهنده ما به عنوان یک فرد بزرگسال هستند.
3. نشانه ها و رفتارها، کارکردهای متعددی دارند و توسط نیروهای پیچیده و اغلب ناخودآگاه تعیین می شوند.
4. روابط انتقالی از سمت درمانجو به درمانگر اصلی ترین منبع زیربنایی برای درک درمانجو است.
5. انتقال متقابل درمانگر درک ارزشمندی از درمانجویی که آن را القاء کرده، به دست می دهد.
6. مقاومت درمانجو در برابر فرایند درمان، در حقیقت یک کانون عمده درمانی در رواندرمانی روانپویشی (PDT) است.
7. هدف از رواندرمانی روانپویشی (PDT)، یاری رساندن به بیمار جهت دستیابی به اصالت و بی همتایی است.
اهداف روان درمانی پویشی چیست؟
روان درمانی پویشی از روانکاوی مشتق شده است. در روان پویشی، درمانگر به صورت فعالانه تری درگیر بیماری میشود.
از نظر هیجانی، بیشتر با حالت های عاطفی بیمار هم نوایی می کند، تصویر او شبیه تصویر درمانگر منفعلی نیست که صورت سنگی دارد.
زمانی که لازم و مفید باشد، درمانگر پویشی پرحرف است و به سهم خود در این مورد که بیمار او را چطور ادراک می کند توجه دارد.
ویژگی های روان درمانی پویشی طبق تعریف مفهوم سازی فوناگی به این شکل است :
مجموعه ای از روان درمانی ها که به طور اختصاصی و عمومی برای اختلالات مختلف و متنوع طراحی شده است و نسبت به ذهنیت انسان و چگونگی تعامل روابط فرد با محیط بیرونی و درونی درکی موشکافانه دارد.
این نوع از درمان دارای طیفی از مداخلات است که یک طرف آن مداخلات حمایتی و همدلانه است و طرف دیگر آن مداخلات ابرازگرانه، بیانی و یا تعبیری است.
در این نوع از درمان به تعارضات ناخودآگاه، بازنمایی های درونی در رابطه ها، معناهای فردی، خاص و پیچیده که متصل به تجارب هستند، می پردازد.
روان درمانی پویشی چگونه عمل میکند؟
تکنیک درمانی روان پویشی بر اساس اصول اساسی زیر شکل گرفته است:
- تجربیات فرد شخصیت او را شکل میدهد و شخصیت هم به نوبهی خود میتواند بر روی واکنش فرد به تجربیات تأثیر بگذارد.
- گسترش دامنهی انتخابها و بهبود روابط شخصی میتوانند به افراد کمک کنند تا مشکلات خود را برطرف کنند.
- انگیزههای ناخودآگاه مانند فشارهای اجتماعی، زیستشناسی و روانشناسی میتوانند بر رفتار تأثیر بگذارند.
- ایجاد بینش و درک عاطفی میتواند به افراد دارای مشکلات روانشناختی کمک کند.
- رهایی از گذشته میتواند به افراد کمک کند تا در آینده زندگی بهتری داشته باشند.
- تجارب گذشته بر وضعیت حال فرد تأثیر میگذارند.
فرآیند انتقال و انتقال متقابل هم مهم است. با این رویکرد، مراجع احساسات خود را نسبت به شخصی دیگر به درمانگر منتقل میکند و درمانگر هم این احساسات را به سمت مراجع هدایت میکند.
این مسأله میتواند بدون آگاهی مراجع انجام شود و بسیاری از درمانگران رویکردهای مختلفی به این مفهوم دارند.
از مسائل بسیار مهم در شیوه درمانی روان پویشی رابطه بین مراجع و درمانگر است. این رابطه برای ایجاد فرصتی برای کسب بینش افراد نسبت به احساساتشان، گذشته و خودشان لازم است.
آنها میتوانند درک بهتری از نحوهای که جهان را میبینند و همینطور شیوهی تأثیر عوامل مختلف بر تجاربشان پیدا کنند.
با کمک یک درمانگر، افرادی که تحت درمان روان پویشی قرار میگیرند سعی میکنند تا احساسات، باورها و تجربیات کودکی خود را بهتر و عمیقتر درک کنند.
هدف این نوع درمان این است که به مردم کمک کند تا الگوهای خود تخریبگر را بشناسند، روشهای جدیدی برای زندگی کردن پیدا کنند و به مردم کمک کنند تا احساس بهتری داشته باشند.
رویکرد روان پویشی در درمان میتواند به افراد، زوجها، خانوادهها و حتی گروههای درمانی کمک کند تا مشکلات روحی و روانی خود را برطرف کنند.
از آنجا که تمرکز این روش روی روابط و درک افکار و احساساتی است که ممکن است افراد از رویارویی با آنها اجتناب کنند، رواندرمانی پویشی میتواند روشی وقتگیر باشد.
درمان روان پویشی کوتاه مدت معمولا بین 25 الی 30 جلسه و دوره آن بین 6 الی 8 ماه زمان میبرد. ولی در روان پویشی بلند مدت، ممکن است درمان بیش از یک سال تا 50 جلسه هم به طول میانجامد.
موارد استفاده روان درمانی پویشی
افراد مبتلا به اختلالات شخصیت، افسردگی، مشکلات و آسیبهای عاطفی، الگوهای رفتاری نوروتیک، الگوهای رفتاری خود مخرب و مشکلات بین فردی میتوانند از روان درمانی پویشی استفاده کنند.
روان درمانی پویشی به طور کلی به منظور درمان بیماری هایی نظیر انواع افسردگی، برای مثال افسردگی خویی یا اسکیزوفرنی و دیگر بیماری های جدی روانی، به خصوص آنهایی که در آن فرد معنای واقعی زندگی خود را از دست می دهد و برای نگه داری و حفظ روابط شخصی خود دچار مشکل می شود، مورد استفاده قرار می گیرد.
همینطور با توجه به تحقیقات به دست آمده مشخص شد که روان درمانی پویشی در بیماریهایی مثل اختلالات اضطراب اجتماعی، اعتیاد و اختلال خوردن نیز تاثیر میگذارد.
با استفاده از کمکهایی که درمانگر به مراجع میکند، بیمار انگیزه پیدا کرده و به راحتی میتواند در مورد مسائلی که به ذهن او میآید، شامل مشکلات فعلی، ترس ها، اشتیاق ها، علایق، رویاها و فانتزی های خود صحبت کند.
پیشینه روان درمانی پویشی
اصول نظریه روان پویشی را دانشمند آلمانی، ارنست ویلهلم بروک در سال ۱۸۷۴ معرفی کرد که بر اساس نظریه ترمودینامیک در فیزیک شکل گرفته بود. بروک معتقد بود تمامی ارگانیسم های زنده سیستم های انرژی هستند که با اصل حفظ انرژی اداره می شوند.
زیگموند فروید که از شاگردان بروک بود در همان سال ساختار فیزیولوژی دینامیک یا همان پویا را که بروک معرفی کرده بود در حوزه روانکاوی خود به کار برد.
این نظریه بعدها به وسیله نظریه پردازان روابط ابژه همچون ملانی کلاین و وینیکات و دیگر روانشناسانی همچون کارل یونگ، آلفرد ادلر و اتو رانک گسترش یافت.
روان درمانی روان پویشی امروز شکل تکامل یافته و شاخه و برگ یافته ای از این نظریات پیشین است.
تفاوت اصلی این رویکرد با دیگر رویکردهای درمانی این است که به جای این که “مساله محور” باشد و صرفا بر از بین بردن یا کاهش سمپتوم ها و نشانه های آزاردهنده فرد تمرکز کند، مسائل را از دیدی عمیق تر می بیند، به حل ریشه ای مشکلات می پردازد تا حاصل نهایی آن استقلال و بلوغ روانی فرد باشد.
در مجموع روان درمانی پویشی کل نگر بوده و فرایند درمان را از زوایای مختلفی پیش می برد.
درمان روان پویشی در مقابل سایر روشهای درمانی
اگرچه نتایج تحقیقات مختلف است اما بیشتر مطالعات نشان دادهاند که درمان به شیوهی رواندرمانی پویشی تقریبا هم اندازهی دو نمونه از رایجترین روشهای درمانی درمان شناختی رفتاری (CBT) و دارو درمانی مؤثر است.
درمان شناختی رفتاری
درمان شناختی رفتاری نوعی روش درمانی معروف است که روی کمک به افراد در جهت اتخاذ روشهای سالمتر تفکر و عمل با افزایش آگاهی از انتخابها متمرکز است.
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص درمان شناختی رفتاری کلیک کنید.
دارو درمانی
عملکرد و تأثیر داروهای روانپزشکی در درمان افسردگی و سایر مشکلات و اختلالات روحی و روانی اثبات شده است. اشخاصی که فکر میکنند ممکن است دچار یک بیماری روانی شده باشند، باید با پزشک در مورد تجویز و مصرف داروهای مناسب مشورت کنند.
محدودیتها
اگرچه درمان روان پویشی میتواند یک روش مؤثر در درمان بسیاری از اختلالات سلامت روان باشد، محققان در طی یک پژوهش دریافتند که ممکن است این روش برای درمان شرایط زیر تأثیر کمتری داشته باشد؛
- روانپریشی
- اعتیاد به مواد مخدر
- اختلال وسواس فکری عملی
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
درمان به شیوهی رواندرمانی پویشی هنوز هم در برخی شرایط میتواند برای درمان اختلال استرس پس از سانحه مؤثر باشد، هر چند که شواهد پژوهشی محکمی برای این امر وجود ندارد.
این گزارش همچنین نشان میدهد که نتایج بسیاری از مطالعات انجام شده در زمینهی شیوههای درمانی مختلف برای درمان اختلالات و مشکلات روانی، تحت تأثیر جهتگیری نظری نویسنده قرار میگیرد و یا با سلیقهی درمانی نویسنده همسو و همراستا است.
بنابراین، محققان خواستار شواهدی نظاممندتر برای ارزیابی این روشهای درمانی هستند. آنها همچنین بر این واقعیت تأکید میکنند که اثربخشی درمان به شیوهی رواندرمانی پویشی تا حدود زیادی به خود روانپزشک و توانمندیهای او بستگی دارد.
در حالت کلی، این مسأله روشن است که مطالعات بیشتری دربارهی انواع مختلف روشهای رواندرمانی و همینطور سنجش میزان کارایی آنها، لازم است.
نتایج چنین پژوهشی به ما کمک میکنند تا مشخص کنیم کدام شیوه درمان برای چه افرادی و با چه مشکلاتی مناسب است.
نکته نهایی
پرورش این مهارتهای روانشناختی به افراد کمک میکند تا در طولانی مدت انتخابهای بهتری داشته باشند و احساس بهتری هم کسب کنند.
این روش درمانی به افراد کمک میکند تا با درک بهتر احساسات، افکار و تجربههای نهفته در ناخودآگاه خود، بفهمند چه عواملی باعث بروز مشکلاتشان شده است.
رویکرد رواندرمانی پویشی در واقع نوعی گفتوگو درمانی است که میتواند به افرادی که با افسردگی، اضطراب، درد مزمن و مشکلات ارتباطی روبهرو هستند، کمک کند.