زندگینامه ادوارد ثورندایک
ادوارد ثورندایک یک روانشناس معروف آمریکایی در حوزه روانشناسی تربیتی و روانشناسی تطبیقی است.
ادوارد لی ثورندایک یک روانشناس آمریکایی بود که بیشتر کار خود را در کالج معلمان دانشگاه کلمبیا گذراند. کار وی در زمینه روانشناسی تطبیقی و روند یادگیری منجر به نظریه پیوندگرایی و کمک به ایجاد پایه های علمی برای روانشناسی تربیتی شد.
او در زمینه حل مشکلات صنعتی مانند امتحانات و تست های کارمندان کار کرد. او هیئت مدیره شرکت روانشناسی بود و در سال 1912 رئیس انجمن روانشناسی آمریکا خدمت کرد.
ادوارد ثورندایک تأثیر زیادی در نظریه تقویت و تجزیه و تحلیل رفتار داشت و با قانون اثر خود، چارچوب اساسی قوانین تجربی در روانشناسی رفتاری را فراهم کرد. از طریق مشارکت وی در زمینه روانشناسی رفتاری، تأثیرات عمده وی بر آموزش، جایی که قانون اثر در کلاس تأثیر زیادی دارد، به وجود آمد.
زندگینامه کودکی و تحصیلی ادوارد ثورندایک
ثورندایک، متولد ویلیامزبورگ، ماساچوست، فرزند ادوارد آر و ابی بی ثورندایک، وزیر متدیست در لاول، ماساچوست بود. او فارغ التحصیل مدرسه راکسبری لاتین (1891)، وست راکسبری، ماساچوست و دانشگاه وسلیان است (B.S. 1895) است.
وی در سال 1897 از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شد. دو برادر وی (لین و اشلی) نیز از علمای برجسته شدند. لین کوچیک ترین برادرش قرون وسطایی بود که در تاریخ علم و جادو تخصص داشت، در حالی که اشلی که بزرگتر بود معلم انگلیسی و فردی دارای اعتبار در زمان شکسپیر بود.
ثورندایک در هاروارد به چگونگی یادگیری حیوانات (اخلاق شناسی) علاقه مند شد و با ویلیام جیمز کار کرد. سپس به “انسان” علاقه مند شد، و پس از آن زندگی خود را وقف مطالعه کرد. نظریه ادوارد ثورندایک به عنوان سند اساسی روانشناسی تطبیقی مدرن تلقی می شود.
پس از فارغ التحصیلی، ثورندایک به علاقه اصلی خود، روانشناسی تربیتی بازگشت. در سال 1898 وی دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا زیر نظر جیمز مک کین کتل، یکی از بنیانگذاران روان سنجی دریافت کرد.
زندگینامه شغلی ادوارد ثورندایک
پس از اولین سال کاری ناموفق که در واقع بخاطر اشتغال در کالج زنان Western Case Reserve در کلیولند، اوهایو بود؛ وی در سال 1899 به عنوان مدرس روانشناسی در کالج معلمان دانشگاه کلمبیا مشغول به کار شد و در آنجا بقیه کار خود را در زمینه یادگیری انسان، آموزش و آزمایش های ذهنی ادامه داد.
در سال 1937، ثورندایک دومین رئیس انجمن روان سنجی شد و سپس به دنبال لوئی لئون تورستون رفت، كه سال گذشته این انجمن و مجله سایكومتریكا را تأسیس كرده بود.
در 29 آگوست 1900 با الیزابت مولتون ازدواج کرد. آنها چهار فرزند داشتند از جمله فرانسیس که ریاضیدان شد. در اوایل کار خود، او یک قطعه زمین بزرگ در هادسون خریداری کرد و سایر کاوشگران را تشویق کرد که در اطراف او مستقر شوند. خیلی زود در آنجا پایگاهی تشکیل شد که وی به عنوان رئیس قبیله ای آن بود.
افتخارات ادوارد ثورندایک
- در سال 1912 ثورندایک به عنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا انتخاب شد.
- در سال 1917 به عضویت عنوان عضو انجمن آماری آمریکا انتخاب شد.
- وی در سال 1917 در آکادمی ملی علوم پذیرفته شد. او یکی از اولین روانشناسانی بود که در این انجمن پذیرفته شد.
- ثورندایک به خاطر آزمایش های خود بر روی حیواناتی که از قانون اثر حمایت می کنند بسیار مشهور است.
- در سال 1934، ثورندایک به عنوان رئیس انجمن آمریکایی پیشرفت علم انتخاب شد.
مخالفان ثورندایک
هیئت امنای کالج معلمان نیویورک به دلیل “آرمان های نژادپرستانه، جنس پرستانه و یهودستیزانه” وی در زمان اعتراضات جورج فلوید در سال 2020 به اتفاق آرا رأی به حذف نام وی از سالن ثورندایک دادند.
قانون اثر ادوارد ثورندایک
ثورندایک مهارت های آزمایش خود را در طول جنگ جهانی اول در خدمت ارتش ایالات متحده قرار داد و به توسعه آزمایش بتا ارتش کمک کرد، که برای ارزیابی افراد بیسواد، آموزش دیده و غیر انگلیسی زبان استفاده می شد.
ثورندایک معتقد بود که “آموزش باید اهداف مشخص و سودمند اجتماعی داشته باشد”. همچنین وی معتقد بود که توانایی یادگیری تا 35 سالگی کاهش پیدا نمی کند و فقط پس از آن با سرعت 1 درصد در سال کاهش می یابد، که با این عقیده در آن زمان مغایرت دارد که “نمی توان ترفندهای جدیدی به سگ های قدیمی آموخت”.
بعداً نشان داده شد که سرعت یادگیری و نه توانایی یادگیری با افزایش سن کاهش می یابد. ثورندایک همچنین قانون اثر را اعلام کرد، که می گوید رفتارهایی که پیامدهای خوبی به دنبال دارند احتمالاً در آینده تکرار می شوند.
ثورندایک نه تنها در رفتار و مطالعه یادگیری، بلکه در استفاده از حیوانات در آزمایشات بالینی نیز پیشگام بود. ثورندایک توانست بر اساس تحقیقات حیوانی خود نظریه یادگیری ایجاد کند. پایان نامه دکترای وی “هوش حیوانات: یک مطالعه تجربی از فرایندهای تداعی در حیوانات” اولین مقاله روانشناسی بود که افراد در آن غیر انسان بودند. تورندایک می خواست بداند آیا حیوانات می توانند از طریق تقلید یا مشاهده کارها را یاد بگیرند.
قانون اثر چیست؟
اصل قانون اثر تدوین شده توسط ادوارد ثورندایك می گوید: واكنش ها و پاسخ هایی که بعدشان رضایت اتفاق بیفتد، تقویت شده و در صورت تكرار موقعیت، احتمال بروز مجدد آنها بیشتر است. برعکس، واكنش های و پاسخ هایی که بعدشان ناراحتی و عدم رضایت اتفاق بیفتد، ضعیف می شوند و در صورت تكرار موقعیت، احتمال بروز مجدد آنها کمتر است. حال برایتان مثال هایی می آوریم:
- تصور کنید اگر یک روز به طور تصادفی زود به محل کار خود آمده اید. رئیس شما متوجه سخت کوشی شما می شود و شما را تشویق می کند. این ستایش باعث می شود احساس خوبی داشته باشید و رفتار را تقویت کنید. از این به بعد هر روز کمی زودتر به سر کار می رسید تا مدام تشویق از جانب رئیستان را دریافت کنید. از آنجا که این رفتار نتیجه دلپذیری را به دنبال داشت، احتمال تکرار این عمل در آینده بیشتر شد.
- اگر مطالعه کنید و سپس در یک آزمون نمره خوبی کسب کنید، احتمالا مطالعه در امتحان بعدی بیشتر است.
- اگر سخت کار کنید و پس از آن ارتقا سطح حقوق و دستمزد دریافت کنید، احتمالا با تلاش بیشتر به کارتان ادامه می دهید.
- اگر چراغ قرمز را رد کنید و سپس جریمه بگیرید، در آینده کمتر از چراغ راهنمایی سرپیچی خواهید کرد.
چگونگی کشف قانون اثر
در حالی که ما اغلب این ایده را که عواقب منجر به تغییر رفتار می شود، با روند شرطی سازی اسکینر مرتبط می دانیم، اما ریشه آن در کارهای اولیه روانشناس ادوارد ثورندایک دارد.
- در آزمایشات خود، ثورندایک از جعبه های به اصطلاح پازلی برای مطالعه نحوه یادگیری حیوانات استفاده کرد. طول جعبه های پازل تقریباً 20 اینچ، عرض 15 اینچ و ارتفاع 12 اینچ بود. هر جعبه یک در داشت که با وزنی که به رشته ای بسته شده بود که از روی قرقره عبور می کرد و به در وصل بود باز می شد.
- طناب متصل به در به یک اهرم یا دکمه در جعبه منتهی می شود. هنگامی که حیوان میله را فشار داد یا اهرم را کشید ، طناب متصل به درب وزنه را بلند کرد و در را باز کرد.
- جعبه های پازل به گونه ای چیده شده بودند که حیوان مجبور به انجام واکنش خاصی (با کشیدن اهرم یا فشار دادن یک دکمه) هنگام اندازه گیری زمان فرار از آن شد. جعبه ها بسته بودند، اما حاوی یک اهرم کوچک بود که به حیوان اجازه می داد هنگام هل دادن فرار کند.
- به محض اینکه حیوان جواب دلخواه را داد، اجازه فرار داشت و به او پاداش می دادند که معمولاً غذا بود.
- عمدتا از گربه ها در جعبه های پازل خود استفاده می کرد. وقتی گربه ها را داخل قفس می انداختند، آنها تمام وقت با میو می چرخیدند، اما نمی دانستند چگونه فرار کنند. در نهایت گربه ها روی کلید روی زمین قدم می گذاشتند و در باز می شد.
- ثورندایک یک گربه را درون جعبه پازلی قرار داد و سپس یک تکه گوشت را در قسمت خارج جعبه قرار داد.
- او سپس تلاش های حیوان را برای فرار و گرفتن غذا تماشا می کرد. او متوجه شد که هر حیوان چقدر طول کشید تا بفهمد چگونه می تواند خودش را از جعبه آزاد کند.
- سرانجام گربه ها اهرم را فشار دادند و درب حیوان برای دریافت پاداش باز شد. گرچه اولین فشار اهرم کاملا تصادفی بود، گربه ها احتمالاً آن را تکرار کردند زیرا بلافاصله پس از انجام عمل پاداش دریافت کرده بودند.
- ثورندایک خاطرنشان کرد که گربه ها با هر تلاش برای باز کردن در، سرعت بسیار بالاتری پیدا می کنند. از آنجایی که فشار دادن اهرم نتیجه مطلوبی به همراه داشت، گربه ها در آینده احتمال تغییر شکل رفتارهایشان بسیار بیشتر بود.
- ثورندایک این را “قانون اثر” نامید، که نشان می دهد وقتی رضایت در پی عملی حاصل شود، احتمال تکرار آن بیشتر است. اگر عملی با نتیجه نامطلوب و نارضایتی همراه شود، احتمال تکرار آن کمتر است.
- منحنی یادگیری ثورندایک همچنین نشان داد که گونه های مختلف حیوانات به همان شیوه اما با سرعت های مختلف یاد می گیرند.
دو جنبه اصلی قانون اثر
- رفتارهایی که بلافاصله عواقب مطلوب و رضایت را به دنبال دارند به احتمال زیاد دوباره تکرار می شوند. در مثال قبلی ما، مورد تمجید قرار گرفتن از سوی سرپرست برای حضور زود هنگام در کار، احتمال تکرار این رفتار را بیشتر کرد.
- رفتارهایی که به بلافاصله عواقب نامطلوب و نارضایتی را به دنبال دارند، احتمال کمتری وجود دارد که دوباره تکرار شوند. اگر دیر در محل کار حاضر شوید و جلسه مهمی را از دست بدهید، احتمال اینکه در آینده دیر برگردید کم است. از آنجا که شما جلسه از دست رفته را نتیجه منفی می دانید، تکرار این رفتار کمتر است.
نقد قانون اثر عمدتاً چهار جنبه نظریه را شامل می شود:
- عملکرد ضمنی یا عطف به بازگشت اثر
- مفاهیم فلسفی قانون
- شناسایی شرایط عملیاتی که به طور موثر باعث یادگیری می شوند
- کاربرد عمومی قانون
سه حوزه اصلی رشد فکری از نظر ثورندایک
- هوش انتزاعی است که توانایی پردازش و درک مفاهیم مختلف را دارد.
- هوش مکانیکی، یعنی توانایی دستکاری اشیا فیزیکی.
- هوش اجتماعی که توانایی مدیریت تعامل انسانی را دارد.