عاقبت بیماران دوقطبی
اختلال دوقطبی یکی از نمونه های اختلالات خلقی است که با دوره هایی شامل افسردگی و شیدایی اتفاق می افتد. اطلاعات از عواقب بیماران دو قطبی باعث شناخت این اختلال و تلاش برای کنترل علائم آن میشود. افراد مبتلا به دوقطبی نوسانات خلقی شدیدی را تجربه می کنند. اولین نشانه های این بیماری در نوجوانی معلوم میشود و معمولا در سنین بالای 40 سال بروز آن کمتر است.
تغییرات در خلق و خو زندگی روزمره فرد را در تمام ابعاد تحصیلی، شغلی و روابط اجتماعی دچار مشکل می کند و اگر برای درمان اقدامی صورت نگیرد باعث بروز رفتارهای خطرناک و در نتیجه آسیب زدن به خود و اطرافیان می شود. با توجه به حائز اهمیت بودن این موضوع در این مقاله بررسی کامل دوقطبی و عاقبت بیماران دوقطبی پرداخته ایم.
اختلال دو قطبی چیست؟
بیماری دوقطبی از نمونه های اختلالات اعصاب و روان است که دوره هایی از شیدایی یا سرخوشی زیاد و بعد از آن افسردگی را به فرد مبتلا تحمیل می کند. دوره های شیدایی با تحریک پذیری، سرخوشی، افزایش انرژی ،پرش افکار و عدم تمرکز همراه است. بعضی از بیماران که دچار اختلال دو قطبی شده اند هر دو دوره ی افسرگی و شیدایی را تجربه خواهند کرد ولی بعضی از افراد فقط دچار دوره های شیدایی می شوند. خطر ابتلا به این اختلال در زنان و مردان یکسان است.
دوره های شیدایی آنچنان برای فرد خوشایند است که در مواردی ترجیه می دهد مصرف داروهای خود را در دوره افسردگی قطع کند تا به خیال خود وارد دوره شیدایی شود.
دلایل بروز دوقطبی
علت اختلال دوقطبی مثل دیگر بیماری های اعصاب و روان هنوز مشخص نشده ولی تحقیقات انجام شده نشان می دهند ترکیبی از عوامل روانشناختی، زیست شناختی و اجتماعی در بروز افسردگی شیدایی موثر هستند. طبق اصل وراثت افرادی که در خانواده های آن ها سابقه ابتلا به اختلالات روانی وجود داشته نسبت به بقیه افراد احتمال بیشتری دارد که به اختلال دو قطبی مبتلا شوند.
همچنین تجربه وقایع ناخوشایند و تنش زا مانند تجاوز، بد رفتاری های والدین به خصوص در دوران کودکی به همراه عوامل ژنتیکی زمینه مناسب برای بروز علائم و نشانه های دوقطبی را فراهم می کنند.
انواع اختلالات دو قطبی
اختلال دوقطبی شامل چهار نوع دوقطبی نوع یک، دوقطبی نوع دو، اختلال خلق ادواری و اختلال دوقطبی پیش رونده می شود.
اختلال دو قطبی نوع یک: در این اختلال فرد به طور حداقل یک دوره از شیدایی را تجربه می کند ولی احتمال دارد دوره افسردگی اتفاق نیوفتد با وجود اینکه فرد مورد مداوا قرار نگیرد، مدت زمان دوره شیدایی 3 تا 6 ماه طول میکشد.
اختلال دوقطبی نوع دو: به شرایطی از بیماری دوقطبی گفته می شود که در آن یک دوره افسردگی شدید تجربه می شود. در نوع دوم هیپومانیا رخ میدهد که دوره ای ضعیف تر از حالت شیدایی و مانیا است. در صورتی که تغییرات خلق و خو در بیمار کم باشد، دو قطبی ضعیف تر تشخیص داده خواهد شد.
اختلال دو قطبی خلق ادواری: خلق ادواری همان اختلال دو قطبی نمونه دوم است که در ان نشانه ها و علائم ان خفیف تر است و شدت افسردگی و شیدایی کم است.
اختلال دو قطبی پیش رونده:در نوع چهارم دو قطبی فرد نوسانات خلقی را بیش از چهار بار در روز تجربه می کند. شیوع این نوع از اختلال پایین است و فقط ده درصد افراد که به اختلال دو قطبی مبتلا هستند را شامل میشود . همچنین ممکن است به صورت ترکیبی با دو قطبی نوع اول یا دوم همراه باشد.
علائم و نشانه های اختلال دو قطبی
ازعلائم اختلالات دو قطبی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-علائم دوره های شیدایی
عواملی که به روشنی در دوره شیدایی قابل مشاهده است بروز خلاقیت و افزایش انرژی و نشاط شدید است. هنگامی که فرد به مرحله شیدایی وارد میشود بیشتر صحبت میکند و تحرک زیادی دارد ، و نیاز بسیار کمی به خواب پیدا می کند در صورتیکه در طول شبانه روز هیچ استراحتی ندارد. فرد دچار به اختلال دوقطبی در دوره های شیدایی نسبت به توانایی ها و سطح قدرت خود، باورهای غیر واقعی پیدا می کند و توانایی های خود را بیشتر از آنچه که هست میداند.
احتمال دارد این احساسات خوب به نظر برسند اما به تصمیمات احساسی، هیجانی، غیر منطقی و رفتارهای خطرساز منجر می شوند. به عنوان مثال فرد دو قطبی در چنین مواقعی سرمایه گذاری های نامناسب انجام میدهند یا دست به شرط بندی های بزرگ میزنند، عصبی میشوند و نسبت به نظرات مخالف خود یا تغییرات ناگهانی واکنش های افراطی و شدید از خود بروز می دهند.
2- علائم شیدایی ضعیف یا هیپومانیا
هیپومانیا حالت ضعیفی از شیدایی است که در این دوره فرد علاوه بر احساس نشاط غیر عادی تمایل به فعالیت کردن را هم تجربه میکند ولی روند زندگی نسبتا عادی را می گذراند. فرد در حالت شیدایی ضعیف یا هیپومانیا خلق و خوی بانشاطی دارد ولی این نشاط غیر واقعی است.
در این دوره فرد تغییرات غیر عادی را تجربه می کند و بعد وارد دوره شیدایی یا افسردگی میشود. نشانه های کلی شیدایی شامل مواردی مثل مایل هستند فعالیت زیاد انجام دهند و انرژی زیاد و تحریک پذیری بالایی دارند، همچنین باور های غیر منطقی نسبت به توانایی های خود و خوش بینی بی پایه و بی اساس ، و احساس خود بزرگ بینی دارند.
با توجه به اینکه خواب کمی دارند ولی انرژی زیادی دارند،خیلی سریع حرف میزنند به طوری که کسی متوجه حرف هایشان نمیشود ، کاهش تمرکز و حواس پرتی دارند ، توانایی قضاوت درست را ندارند و مسائل را نمیتوانند درک کنند ، و تفکر و افکار اشفته دارند.
3-افسردگی
در این قسمت از مقاله عواقب بیماران دو قطبی می خواهیم در مورد یکی دیگر از علائمی که در این اختلال بیشتر بروز می کنند صحبت کنیم. افسردگی عادی با آن چیزی که در اختلال دو قطبی اتفاق می افتد تفاوت دارد؛ موضوعیست که در گذشته حائز اهمیت نبوده است درمان های متفاوتی برای افسردگی دوقطبی وجود دارد و درمان دوره های افسردگی ناشی از اختلال دو قطبی با داروهای ضد افسردگی صورت نمی گیرد به دلیل اینکه این داروها موجب وخیم شدن دوقطبی می شوند.
دارو ها بعضی اوقات نوساناتی را در مراحل مختلف ایجاد میکند که باعث میشود فرد از دوره های شیدایی وارد هیپومانیا یا افسردگی شود. نشانه های متفاوتی که از افسردگی های گوناگون بروز پیدا می کنند، درمان آن ها را سهولت می بخشد. فردی که دچار اختلال دو قطیی شده است مراحل افسردگی را طی میکند و به شدت تحریک پذیر است. نمی توان رفتارهایش را پیش بینی کرد و مدام احساس گناه می کند. افسردگی منجر میشود فرد به خواب زیاد ، اضافه وزن و بی حوصلگی در تمام طول روز دچار شود. فرد افسرده تمرکز ندارد، علاقه خود را به همه چیز از دست می دهد و اغلب به خودکشی و مرگ فکر می کند.
علائم اورژانسی اختلال دو قطبی
اگر اختلال دو قطبی به موقع درمان نشود و علائم ان کنترل نشود ، عواقب بیماران دو قطبی چیزی جز جنون و یا خودکشی نیست. بعضی از علائم و نشانه های خطرناک و اورژانسی که این اختلال دارد بروز رفتارهای خشونت آمیز و فحاشی، بروز رفتارهای خطرناک و نابهنجار، پرورش افکار خودکشی و صحبت کردن مداوم در مورد مرگ و رهایی از دنیا، سابقه خودکشی های ناموفق به طرق مختلف و صحبت کردن در ارتباط با مرگ می شود.
تشخیص اختلال دو قطبی
تشخیص اختلال دوقطبی به دلیل تشابه علائم آن با افسردگی به سختی میتوان متوجه شد ولی به نظر میرسد فقط در مواردی که اختلال پیشروی کرده و منجر به شیدایی شدید شده باشد، به راحتی تشخیص داده می شود. افرادی که دوره های شیدایی خفیف یا همان هیپومانیا را تجربه می کنند، اعتماد به نفس بالایی دارند و انرژی زیادی دارند ، به همین دلیل افکار جدیدی نیز به ذهنشان می رسد و به کار و زندگی خود مشغول هستند بدون آنکه کسی متوجه بیماری آن ها شود.
افسردگی اگر دارای دوره های کوتاه مدت باشند احتمال دارد خود فرد یا اطرافیانش علائم آن را به چیزی جز اختلال دوقطبی ربط دهند. فقط روانپزشک و متخصص روانشناس با توجه به مصاحبه بالینی و تست های مرتبط که انجام میدهند می توانند اختلال را تشخیص دهند.اگر علائم را در وجود خود مشاهده کردید حتما برای اطمینان و تشخیص درست و به موقع به متخصصان مراجعه کنید.
سوء مصرف مواد و اعتیاد، عاقبت بیماران دوقطبی
مصرف مواد و اختلال دو قطبی احتمال دارد با هم اتفاق بیوفتد و این موضوع تشخیص اختلال و درمان آن را مشکل مواجه می کند. بر اساس آمارها حدود 60 درصد از افرادی که دچار اختلال دو قطبی هستند اعتیاد به مواد مخدر نیز دارند و علائم آن را از خود بروز می دهند. در صورتی که اقدامی برای درمان صورت نگیرد ، بیماری آنقدر پیشرفت می کند که منجر به روی آوردن فرد به مواد مخدر شده و عواقبش اعتیاد است و کسی که دچار اعتیاد میشود نمیتواند با توجه به مصرف دارو و انجام روش های درمانی علائم خود را مدیریت و کنترل کند همچنین این کار برای روانپزشک نیز سخت خواهد بود.
نوسان در خلقیات فرد در صورتی که به مواد مخدر اعتیاد داشته باشد با شدت بیشتری بروز پیدا می کند. الکل و کوکائین دو ماده ای هستند که تشخیص دوقطبی را غیر ممکن می سازند. به عنوان مثال فرد بعد از مصرف کوکائین مود بالایی پیدا می کند که نشانه های آن مانند نشانه هایی است که شبیه به علائم شیدایی یا مانیا است؛
پس از از بین رفتن اثرات کوکائین فرد به شدت احساس افسردگی می کند.بعضی اوقات فردی که دچار اختلال دو قطبی است برای تجربه حالات تکانشگری و بی پروایی شیدایی مواد مخدر و الکی مصرف می کنند. سوء مصرف مواد دوره های افسردگی و شیدایی را مکرر و شدیدتر جلوه می دهد و اثرات داروهای درمانی را از بین می برد.
خودکشی عاقبت برخی از بیماران دوقطبی
اگر با فردی که مبتلا به اختلال دو قطبی است ازدواج کردید سختی های شما محدود به کنترل علائم دوره شیدایی و افسردگی نمی شود. خودکشی یکی از بحران های اصلی زندگی با فرد مبتلا به اختلال دوقطبی است. البته اگر مراحل درمان به خوبی انجام بشود و فرد مصرف داروهای خود را قطع نکند، همچنین در صورتی که مراقبت های لازم از سوی اطرافیان از فرد مبتلا انجام شود، خطر خودکشی کم خواهد شد.
به علائم خودکشی در فرد مبتلا به دو قطبی توجه کنید و حرف های او را در رابطه با مرگ و خودکشی جدی بگیرید. اگر شخص تهدید به خودکشی کند سریعا با خدمات اورژانس و یا پلیس تماس بگیرید و در کنار فرد بمانید. وسائلی مانند چاقو، دارو، اسلحه و هر چیزی که احتمال می دهید با آن به خود آسیب بزند را از دسترسش دور کنید.
هیچوقت فردی که به اختلال دو قطبی مبتلا شده است قضاوت نکنید و سعی کنید او را درک کنید. داد و بیداد نکنید و سعی کنید او را آرام کنید. اینطور می توانید به فرد مبتلا کمک کنید و به او بفهمانید که در فرآیند درمان کنارش هستید و برای شما ارزش دارد.
ازدواج و عاقبت بیماران دوقطبی
باید متوجه این موضوع باشید که ازدواج با یه فرد دو قطبی میتواند مشکلات زیادی در زندگی به وجود اورد .مواجهه با رفتارهای متنوع و متناقض همسر دو قطبی می تواند طاقت فرسا و خسته کننده باشد هم ممکن است رفتارهای آن ها بر شما نیز تأثیر بگذارند. در دوره های شیدایی، رفتارهای افراطی، تقاضاها و تصمیمات غیر منطقی و بدون فکر خانواده را دچار تبعات سنگین و آسیب های مالی جانی و روانی می کند.
در برابر مراحل افسردگی که منجر به کاهش انرژی مورد نیاز فرد مبتلا برای انجام فعالیت های روزمره اش میشود در مقابل همسر و خانواده اش را دارا نباشد و همیشه در سرش افکار مرگ باشد. با تمام این شرایط اگر بیمار شرایط بیماری خود را قبول کند و برنامه های درمانی خود را طی کند و به آن عمل کند، میتوانید در کنارش به عنوان همسر بمانید و مشکلات زندگی مشترک خود را با هم حل کنید.
بعضی از افراد مبتلا به دو قطبی زندگی عادی را در کنار خانواده خود دارند. اگر همسرتان رضایت به معالجه نمیدهد باید از خود در برابر رفتار او مراقبت کنید. آزار و اذیت همسر دو قطبی میتواند شامل اتهام زنی، ولخرجی زیاد،سرزنش کلامی، کنترل گری های ظالمانه و سرزنش کلامی باشد.
باورهای اشتباه در مورد ازدواج با فرد دوقطبی
ازدواج امر پسندیده ای است که بیشتر خانواده ها روی این امر پسندیده پافشاری میکنند اما باید دقت کنید که ازدواج با افراد مبتلا به اختلالات اعصاب و روان به خصوص اسکیزوفرنی و دوقطبی مسئله پیچیده ای است. بعضی از افراد بر اساس باورها و اعتقادات اشتباه وارد زندگی مشترک با فرد دوقطبی می شوند و پس از آن وقتی می بینند انتظاراتشان برآورده نمی شود، ناامید شده و مشکلات بیشتری بروز پیدا می کند. برخی از این باورها و اعتقادات اشتباه را در ادامه مقاله عاقبت بیماران دوقطبی شرح داده ایم.
با ازدواج و رفع نیاز جنسی، بیماری کم کم بهبود می یابد
اگر این مسئله درست بود و افراد مبتلا با ازدواج میتوانستند بیماری خود را مداوا کنند همه روانپزشکان به افراد مبتلا ازدواج را پیشنهاد میکردند. در واقع ازدواج مسئله مهمی است که حتی برای افراد سالم هم پر تنش و استرس زا است؛ طبیعی است که استرس، اضطراب و تنش میتواند وضعیت اختلال روانی فرد را بیشتر کند . به همین دلیل خانواده هایی که فکر میکنند با ازدواج فرزندشان همه مشکلات حل میشود، با تصویری برعکس روبرو میشوند.
در زندگی مشترک تمام مسئولیت بیمار دوقطبی با همسرش است
اگر فرد مبتلا به اختلال دو قطبی ازدواج کند به این معنی نیست فرد هیچ مسئولیتی در زندگی ندارد و تمام مسئولیت های زندگی بر دوش همسرش است.
ازدواج مسئولیت های زیادی دارد و بیمار دو قطبی و همسرش به تنهایی توانایی حل مشکلات زندگی را ندارند به دلیل اینکه سختی های زندگی با نشانه های افسردگی شدید و شیدایی به قدری زیاد است که همسر فرد دو قطبی را خسته و ناتوان میکند. انها احتیاج به کمک و حمایت مشاور خانواده هایشان دارند به این جهت انها را تنها نگذارید.
اختلال دوقطبی درمان نمی شود
بعضی افراد فکر میکنند که بیماران دو قطبی عواقبی مثل تنها ماندن در بیماری و دست و پنجه نرم کردن با علائم تا آخر عمر دارند. در صورتی که راه های زیادی برای کنترل و مدیریت علائم شیدایی و افسردگی وجود دارد. همچنین برخی از داروها از جمله تثبیت کننده های خلق و خو، طیف وسیعی از داروهای ضدافسردگی و انواع داروهای ضدروانپریشی اثرگذاری بسیار خوبی بر درمان دارند. روان درمانی در کنار استفاده از داروها بسیار کمک کننده است.
عاقبت تمام بیماران دوقطبی بستری شدن در بیمارستان است
همه بیماران دوقطبی نیاز به بستری شدن در بیمارستان ندارند افراد مبتلا میتوانند با کنترل کردن علائمشان و همچنین اگر خفیف و قابل مدیریت باشد، نیازی به بستری شدن در بیمارستان ندارند و میتوانند در کنار خانواده خود زندگی کنند و از بروز علائم شدیدتر پیشگیری کنند.
درمان اختلال دو قطبی
در بخش اخر مقاله عاقبت بیماران دوقطبی ، به روش های درمانی این اختلال می پردازیم. با دو روش داروها و روان درمانی میتوان این اختلال را درمان کرد در ادامه به شرح این روش ها پرداخته ایم.
دارو درمانی برای اختلال دو قطبی
داروها خط اصلی درمان به شمار می روند. داروهایی که خلق را تثبیت می کنند در پیشگیری از بروز دوره های شیدایی و کنترل علائم آن ها میسر هستند. بعضی از اثر گذارترین این داروها شامل لیتیوم، کاربامازپین، کلونازپام و… می شود. روند دارو درمانی حتما باید تحت نظر روانپزشک صورت گیرد و اگر فرد خودسرانه دارو مصرف کند یا دارو را به طور ناگهانی قطع کند ممکن است علائم با شدت بیشتری بروز پیدا کنند.
همچنین علاوه بر مصرف دارو های تثبیت کننده خلق، ممکن است برای افراد مبتلا به دو قطبی دارو های ضد افسردگی، ضد اضطراب، و ضد روان پریشی تجویز شود. به عنوان مثال داروی symbyax که از ترکیباتی از دارو های ضد افسردگی به نام فلوکستین و دارو های ضد روان پریشی به نام اولانزاپین تشکیل شده است درکنترل علائم تاثیر گذار است. مراحل دارو درمانی احتیاج به صبر و حوصله و پایبند ماندن به مراحل درمان دارد تا نتیجه مورد نظر حاصل شود.
روش های روان درمانی
علاوه بر استفاده از روش های درمانی استفاده از دارو ها،موئر ترین راه برای کنترل علائم و درمان اختلال دو قطبی دارد. بعضی از راه هایی که روان فرد اساس کار آنها است به روان درمانی بین فردی، خانواده درمانی و رفتار درمان شناختی میتوان اشاره کرد.
همچنین درمان های مبتنی و رفتار درمانی بر روانکاوی بیشترین تاثیر را دارد. این روش به فرد کمک میشود که الگو های ذهنی مخرب را در مراحل افسردگی و شیدایی شناسایی کرده و ان ها را اصلاح کند. همچنین اموزش های لازم به او داده خواهد شد تا وقتی تحریک پذیری بالا و در واکنش به محرک ها به خصوص در مراحل شیدایی بتواند کنترل خود را حفظ کند و با استفاده از روش های مخصوص، به مدیریت خشم و پرخاشگری خود بپردازد. هدف در تمام درمان ها یکسان است و انتخاب بهترین نمونه درمان به شرایط فرد،به میزان شدت علائم و تشخیص پزشک بستگی دارد.
سخن آخر
اختلال دو قطبی از نمونه اختلالات پیجیده است و در صورتی که این دسته از افراد که مبتلا به اختلال دو قطبی هستند درمان نشوند، دلخراش است. گاهی این افراد تا پایان عمر اسیر این بیماری خواهند ماند و عذاب میکشند،بیشتر انها گرفتار اعتیاد میشوند و به مواد مخدر روی می اورند یا در قمار و شرط بندی تمام زندگی خود را از دست میدهند .
همچنین بعضی ها در بیمارستان مجبور به بستری میشوند و تا مدت های زیاد دارو مصرف میکنند. به همین دلیل این موضوع حائز اهمیت است که خانواده های افراد مبتلا به فکر باشند وهر چه سریعتر پس از تشخیص قطع بیماری با صحبت دوستانه همراه با مهربانی آنها را تشویق به رفتن به مراکز خدمات تخصصی اختلالات روانی کرده تا تحت درمان قرار بگیرند. خانواده نقش مهمی در بهبود علائم دارد.