نقد روانشناسینقد کارتون

نقد روانشناسی کارتون درون بیرون + تماشای آنلاین

درون بیرون نمایشگر واقعیت یک انسان ...

  • درون بیرون

     

    هيچ استوديوی انيميشن سازی آمريکایی به اندازه ديزنی/پيکسار در خلق فيلم‌هایی که در چندين سطح کار می‌کنند موفق نبوده است. از همان ابتدای کار، عوامل اين استوديو به روايت داستان‌هایی که به يک اندازه مربوط به کودکان و بزرگسالان بودند علاقه داشته‌اند. مثلاً «داستان اسباب بازی ۳»(Toy Story3) را در نظر بگيريد. اين فيلم برای بچه ها اثری پرنشاط و لذت بخش است و برای بزرگ‌ترها تفکری تلخ و شيرين درباره گذر زمان است. نمی‌خواهم بگويم که «درون»(Inside out) به اندازه «داستان اسباب بازی ۳» کاملاً درگير کننده است، اما از بسياری از جهات مشابه می‌توان آن را فيلم موفقی دانست.

    «درون» به سمت قلمرو عميق روانشناسی گام برمیدارد، اين باعث می‌شود که بچه های خردسال نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. فيلم سازها (به خصوص پيت داکتر، که انيميشن‌های قبلی‌اش عبارتند از «کارخانه هيولاها»(Monsters Inc) و «بالا»(Up) ) ضمن گنجاندن سکانس‌های اکشن/ماجرایی بسيار، ژانر خانوادگی-دوستانه-کمدی را برای حفظ بينندگان نوجوان انتخاب کرده‌اند اما متن اصلی بدون شک پيچيده‌ترين محصول پيکسار تا به امروز است.

    اين فيلم از عواطف انسان‌ديسی شده برای کشف درونمايههای مربوط به اين که چگونه کُليت شخصيت يک فرد بر اساس خاطراتش شکل می‌گيرد و اين که پشيمانی جزء لاينفکی از آگاهی است استفاده می‌کند. عمق اين موضوع پوشالی بودن جذابيت مخلوقات انيميشنی را نشان می‌دهد. نخبگان و مغزهای پيکسار احترام زيادی برای فيلم ساز ژاپنی کهنه کار، هايائو ميازاکی، قائلند و هرگز در گذشته تا اين حد به تکرار و تقليد حس يکی از محصولات استوديوی جيبلی ژاپن نزديک نشده بودند.

     

    انتخاب و شروع تست های روانشناسی

     

    این مطلب را هم ببینید  نقد روانشناسی فیلم دختر گمشده + تماشای آنلاین

     

    شخصيت اصلی داستان يک دختر معمولی به نام رايلی (با صدای کيتلين دياس) است. او و مادر (ديان لين) و پدرش (کايل مک لاچلان) بنا بر دلايل کاری به منطقه Bay Area نقل مکان می‌کنند. رايلی غمگين و افسرده است- چون مجبور شده از خانه قديمی، دوستان و تيم هاکیاش دور شود. او سعی می‌کند خوشحال و مثبت باشد، اما اين کار سختی است. گرچه برخی قسمت‌های داستان از منظر رايلی گفته می‌شوند، بخش عمده ای از ماجرا در درون مغز او شکل می‌گيرد. در مغز او است که ما با پنج احساسی که عواطف و حالت‌های او را کنترل می‌کنند، خاطراتش را سازمان دهی می‌کنند و روی اعمالش تأثير می‌گذارند آشنا می‌شويم: زرد، خوشحالی مثبت (با صداي ايمی پولر)، غمگين آبی (با صدای فيليس اسميت)، ترس بنفش (بيل هادر)، خشم سرخ (لوئيس بلک) و انزجار سبز (ميندی کالينگ). وقتی اتفاق بدی می‌افتد و شادی و غم سهواً از «اتاق کنترل» بيرون میافتند، شايد عجيب‌ترين فيلم جادهای بعد از «سفر خيالی»(Fantastic Voyage): سفری از ميان ناخودآگاه رايلی شروع می‌شود. در اين مسير، به چند مورد عجيب بر می‌خوريم از جمله دوست خيالی دخترک در گذشته به نام بينگ بونگ (ريچارد کايند).

    «درون» از فرايندهای روانشناسی پيچيدهای استفاده می‌کند و آن‌ها را به طُرقی که ممکن است مرتبط باشند ساده سازی می‌کند. فيلم بدون اين که خيلی تاريک شود وارد آب‌های عميق می‌شود- با لحظاتی از وخيم شدن شخصيت روبرو می‌شويم که بعد از محو شدن خوشحالی و غم (و خاطرات مربوط به آن‌ها) رخ می‌دهد. دخترک خاموش می‌شود، نمی‌تواند با ديگران ارتباط برقرار کند و در نهايت تصميم به فرار می‌گيرد.

    این مطلب را هم ببینید  نقد روانشناسی فیلم استارتاپ دات کام

     

     

     

    در «درون» خبری از شخصيت‌های بد و خبيث نيست. اين اغلب در فيلم‌های جاده ای ديده می‌شود، اما کمتر می‌توان سراغ آن‌ها را در انيميشن‌ها، که در آن‌ها ميل به تباين سياه و سفيد خواسته های خاصی را از فيلمنامه نويس طلب می‌کنند، گرفت. با اين حال، داستان فيلم درباره شکست دادن شخصيت بد داستان نيست، بلکه درباره عدهای موجود ناهمگون است که سعی می‌کنند دوباره به تعادل برسند.

    انجام تست عشق و ازدواج

    سبک به کار رفته در فيلم اصلاً شبيه به سبک غالب پيکسار نيست. اگرچه صحنههای «خارجی» مربوط به رايلی و والدينش با واقع گرايی طراحی شده‌اند، چيزی که در انيميشن‌های مدرن به آن عادت کرده‌ايم، صحنههای «درونی» ظاهری خيالی و تقريباً دست ساز دارند- يعنی ظاهری لرزان و کارتونی که پيکسار قبلاً از آن استفاده نکرده بود. اين امر نه تنها هويت منحصر به فردی به «درون» داده است، بلکه شکل متفاوتی را در ژانری که در آن ظاهر به شدت ژنريک شده است ايجاد کرده است (با اين حال، تکنيک سه بعدی بی فايده است- البته جای تعجب دارد که پيکسار واقعاً از آن استفاده نکرده باشد).

     

     

     

    در سال‌های اخير، پيکسار، با دو دنباله متوسط، يک سال بيکاری، و چند محصول اورجينال نه چندان تماشایی (اما سرگرم کننده)، در حال زنگ زدن بوده است. به قول معروف «درون» نشان می‌دهد که اين استوديو دارد روی فرم می‌آيد. اما سئوال اساسی اين است که چگونه می‌توان کودکان زير هشت سال را به اين اثر ربط داد. اين فيلم از آن دسته فيلم‌های سبک مينيونی با هيجان و انرژی زياد نيست. بلکه فهم آن نياز به تفکر و تمرکز دارد. اين‌ها بدون شک خصوصيات تحسين برانگيزی هستند، اما آيا با فروش بالا در گيشه سنخيت دارند؟ اميدواريم که اين طور نباشد چون «درون» بهترين انيميشن آمريکایی توليد شده بعد از سال‌ها است و شايسته است که همين طور هم شناخته شود.

    این مطلب را هم ببینید  نقد روانشناسی کارتون پاندا کنگفوکار

     

     

    تماشای آنلاین کارتون درون بیرون:

    تست های شغلی
    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۲ رای

    نوشته های مشابه

    اشتراک در
    اطلاع از
    guest
    0 نظرات
    قدیمی‌ترین
    تازه‌ترین بیشترین رأی
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها
    دکمه بازگشت به بالا
    0
    افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x