کلاهبرداری تلفنی
روانشناسان هدف یک کلاهبرداری تلفنی قرار گرفته اند.کلاهبرداران تماس می گیرند و به پزشک اطلاع می دهند که جلسه دادگاه مربوط به یکی از مشتریان خود را از دست داده اند و تهدید می کنند که در صورت عدم اقدام فوری با پرداخت جریمه، آنها را دستگیر کرده و پروانه فعالیت آنها را باطل می کنند.
سپس کلاهبرداران اهداف را به سمت خرید کارت های هدیه هدایت می کنند و آنها را در سایت های شناسایی شده رها می کنند. در برخی موارد، کلاهبردار حتی قربانی را مجبور میکند تا از خود در حال انجام یک کار یا فعالیت از راه دور فیلم بگیرد و بفرستد.
قربانیان این جنایت گزارش می دهند که احساس می کنند تقریباً در حالت خلسه هستند و نمی توانند از کلاهبردار جدا شوند.
در آزمایشگاه تحقیقاتی ما در کالج اسکریپس، تقریباً هر نوع کلاهبرداری را دیدهایم. با این حال، این کلاهبرداری «هیپنوتیزمی» حتی تصور ما را از آنچه که کلاهبرداران میتوانند از طریق تلفن انجام دهند، گسترش داد.
ما تعجب کردیم که آیا حتی ممکن است کلاهبرداران بتوانند از پزشکان حرفه ای کلاهبرداری کنند تا اینکه یکی از همکاران پس از دیدن پوشش مطبوعات محلی با دکتر وود تماس گرفت تا این کلاهبرداری که در اوایل سال برای او اتفاق افتاده است به اشتراک بگذارد.
او میخواست تجربه خود را در تلاش برای بیاعتنایی کردن به تجربه کلاهبرداری و هشدار دادن به سایر پزشکان به اشتراک بگذارد.
همکار، “جنی” گزارش داد که این تجربه دلخراش بوده است. او گزارش داد که تماس گیرنده بسیار حرفه ای به نظر می رسد و تقریباً با یک بلبرینگ از نوع نظامی صحبت می کند.
شخص کلاهبردار، شماره رئیس کلانتری را جعل کرده است. از موسیقی پس زمینه ای استفاده میکرد که آن کلانتری از آن موسیقی استفاده میکرد تا بتواند طبیعی جلوه کند.
«افسر» او را از هزینهها مطلع کرد و وقتی او گزارش داد که ۶۰۰۰ دلار ندارد که بتواند از دستگاه خودپرداز برداشت کند، شروع به آموزش او در مورد استراتژیهایی کرد که پول بیشتری از جمله ادغام تماس با بانکش برای افزایش سقف روزانه استخراج کند.
سپس او را به طور خاص به مکان های مختلف هدایت کرد. او همه قوانین تعامل را ایجاد کرد و از دستورات مستبدانه به نظرات حمایتی مفید تغییر داد. یک قانون این بود که او هیچ وقت نمی توانست تلفن را قطع کند.
با وجود این، در یک مقطع زمانی، جنی توانست به طور مخفیانه به شوهرش که او را در یک فروشگاه ملاقات کرده بود، پیامک بزند و او را متقاعد کرد که از رابطه خارج شود. جنی گزارش داد: «فکر من ربوده شد.
من در حالت ترس بودم و حتی با وجود اینکه از نظر فکری نقش آمیگدال را در ممانعت از تصمیم گیری مشورتی درک می کردم، نمی توانستم به آن دانش دسترسی داشته باشم یا از آن استفاده کنم.” این تعامل چند ساعت طول کشید.
این کلاهبرداری متکی به تاکتیک های کلاسیک است که اغلب توسط کلاهبرداران قدیمی استفاده می شود. کلاهبرداران یک واکنش طبیعی مثل ترس را به قربانیان القا میکنند.
کلاهبرداران در مرحله بعد از تکنیک متداول نوردهی گاز استفاده می کنند که به طور مکرر بین احساسات مثبت و منفی جابجا می شود. در این حالت، کلاهبرداران پس از ترساندن قربانی با تهدید به لغو گواهینامه و حبس خود و ایجاد این وضعیت هیجانی و پرمخاطره، دوست می شوند و به سرعت راه حلی برای کاهش ترس قربانی ارائه می کنند.
کلاهبرداران با استفاده از تمایل قربانیان به اعتماد به مقامات و با صحبت کردن با لحنی آرام و مقتدرانه و توضیح میدهند که خرید کارتهای هدیه چگونه به بحران جعلی پایان میدهد، پیروی را القا میکنند.
برای مطالعه در رابطه با اختلال شخصیت ضد اجتماعی کلیک کنید.
در این فرآیند، آنها دستورالعملها را تکرار میکنند و با درخواست از قربانیان برای رانندگی در اطراف، خرید کارتهای هدیه در فروشگاههای مختلف، و انداختن آنها در صندوقهای پستی مختلف، وظایف را عمداً پیچیده میکنند.
تخصیص وظایف پیچیدهتر و همچنین تکرار دستورالعملها به قربانیان، تکنیکهای رایجی است که افراد را وادار میکند کارهای غیرمنطقی را بدون زیر سوال بردن اعمالشان و ایجاد حالت خلسهمانند انجام دهند.
این تاکتیکها با هم ترکیب میشوند و منجر به ایجاد اثر هیپنوتیزمی میشوند که قربانیان گزارش کردهاند. جنی همچنین گزارش داد که کلاهبردار منتظر ماند تا در ماشینش دور از خانواده اش باشد تا جزئیات بیشتری را برای پول نقد بخواهد.
او همچنین نگرانی های “هیپا” را برانگیخت و به او دستور داد که تماس های دریافتی را نپذیرد. اگرچه این تاکتیکها جدید نیستند، اما این واقعیت که روانشناسان با موفقیت مورد هدف قرار میگیرند، این نگرانی را ایجاد میکند که هر کسی، حتی متخصصان با تحصیلات عالی، ممکن است مستعد کلاهبرداری باشد.
وقتی از جنی پرسیدم که چرا فکر میکند کلاهبرداران روانشناسان را هدف قرار میدهند، او گزارش داد که درمانگران برای کمک به دیگران، باز بودن و حل مشکل آموزش دیدهاند.
علاوه بر این، او گزارش داد که روانشناسان کمتر احتمال دارد که این جنایات را به دلیل احساس شرم و تحقیر گزارش کنند. و او گفت: «قرار است ما در مورد افراد دیگر و تاکتیکهایی مانند مواردی که کلاهبردار استفاده میکند متخصص باشیم» و اذعان داشت که قربانی شدن میتواند بر شغل و حرفه او تأثیر بگذارد.
در این موقعیت، آنها باید سعی کنند استدلالی مشورتی مانند خوردن یک میان وعده را برانگیزند.او متوجه شد که وقتی یک ثانیه صرف غذا خوردن می کند، به راهکارهایی برای خرید زمان فکر می کند – به اشتراک گذاشتن موقعیت مکانی خود با همسرش، و تظاهر به ورود به یک سلول “فضای مرده” برای خرید زمان و تماس با دیگران است
علاوه بر پیامدهای مالی کلاهبرداری، متوجه میشویم که نشانههای آسیب پیامد رایج قربانی بودن هستند.البته همه قربانیان کلاهبرداری در مورد خسارات مالی خود مضطرب هستند که در این صورت بسیار قابل توجه بود، اما اثرات عاطفی که می تواند شامل تحقیر، افسردگی، فقدان اعتماد به نفس، مشکلات خواب، و اضطراب باشد اغلب گزارش شده است که تأثیر بیشتری بر قربانیان دارد.
جنی به اندازه کافی خوش شانس بود که قبل از هر گونه از دست دادن سرمایه خود را رها کرد، اما او همچنان از اجتناب، مشکلات خواب و اعتماد به نفس متزلزل پس از حادثه گزارش داد.
او گزارش داد که حتی بازدید از همان فروشگاههایی که قرار بود کارتهای هدیه بخرد باعث نگرانی قابل توجهی میشود و او پس از حادثه به دنبال پشتیبانی بوده است. در حال حاضر، گروه درمانی برای قربانیان کلاهبرداری غیر معمول است.
با این حال، از آنجایی که علائم آسیب رایج هستند، توصیه میکنیم که قربانیان به دنبال درمان باشند تا بتوانند در یک محیط امن و بدون قضاوت آشکارا درباره تجربیات خود صحبت کنند.