کنترل رفتار در زندگی مشترک
لارنس و والوری دو سال است که با هم رابطه دارند. لارنس از او می خواهد به گونه ای لباس بپوشد ، ساعت های طولانی کار خود را تحمل کند ، به دیگران پیام بدهد و هر گونه انتقادی را که به او می کند بپذیرد.
وقتی والوری جایگزین های دیگری را پیشنهاد می کند ، سریع عصبانی می شود و می گوید که او را دوست ندارد.
در ابتدا ، والوری گیج شده بود اما با انکار ترجیحات خود همراه شد. تا زمانی که این الگو ادامه داشت ، لارنس راضی به نظر می رسید در حالی که والوری به طور فزاینده ای ناامید می شد ، اما مطمئن نبود که چرا ناامیداست..
هنگامی که والوری برای اضطراب خود به دنبال مشاوره رفت، از شنیدن اینکه از ارائه دهنده سلامت روانی شنید که در یک رابطه کنترل کننده قرار دارد، شگفت زده شد.
غیر معمول نیست که کسانی که تحت کنترل هستند آن را به همین عنوان تشخیص ندهند و بنابراین الگو می تواند سالها ادامه یابد تا علائم خشم اضطراب یا عصبانیت ظاهر می شود.
دکتر ریچارد فیتزگیبونز (2019) ، روانپزشک با بیش از 40 سال سابقه ، می گوید که فقط خودخواهی بیش از حد و خشم شدید و مداوم بیشتر از کنترل بیش از حد به روابط آسیب می رساند. راه خروج از چنین الگویی چیست؟
روشهای تغییر کنترل بیش از حد در شریک خود
ابتدا ، همانطور که در مورد والوری اتفاق افتاد ، او باید رفتارها را به عنوان کنترل کننده تشخیص دهد و بنابراین انکار این اتفاق می شکند. این کار شجاعت می خواهد و زمان می برد.
ثانیاً ، با به دست آوردن بینش ، کسی که کنترل را در دست دارد ممکن است اعتماد را خدشه دار کند. این باید به رسمیت شناخته شود. عدم اعتماد می تواند منجر به تردید در طرح الگوی آسیب رسان برای شریکی شود که در حال کنترل رفتار است.
ثالثاً، با تمرین بخشش در مقابل شریک، کسی که تحت کنترل است به احتمال زیاد با ملایمت به دیگری نزدیک می شود تا با خواسته هایی که اکنون ممکن است به نظر می رسد توسط کسی که کنترل می کند کنترل می شود.
بخشش میتواند باعث شود که فرد نسبت به اعتماد به دیگری پذیرا باشد، اگر دیگری شروع به تغییر در جهت مثبت کند.
احترام متقابل را تقویت کنید
چهارم ، و این موضوع اصلی ایجاد تغییر است ، کسی که تحت کنترل است باید موضوع تقویت احترام متقابل را در رابطه مطرح کند. احترام عبارت است از احترام گذاشتن به کرامت دیگران و عزت در خود ،نه به خاطر آنچه انجام شده بلکه مهمتر از آنکه هر یک یک شخص هستند.
احترام به این معنا نیست که همه رفتارها یا درخواست های شریک را بپذیرید ، بلکه باید عرت دیگران را به سادگی به این دلیل که یک شخص هستند تشخیص دهید.
احترام عبارت است از ابتدا فکر کردن به روشهای خاص و به صورت روزانه ، به گونه ای که تفکر درونی شود.
این شامل کار بر روی دیدن شخصیت ارزشمند در دیگری و در خود است. دیدن شخصیت در دیگری چیست؟ این بدان معناست: همه افراد ، حتی اگر به شیوه ای چالش برانگیز رفتار کنند ، خاص ، منحصر به فرد و غیرقابل جایگزین هستند(بودزیشوسکی ، 2011).
به عنوان مثال ، هر شخص خاص و غیرقابل جایگزین است ، زیرا:
1) همه مردم در این جهان منحصر به فرد هستند و DNA خاص خود را دارند.
2) هر فرد قادر به تفکر منطقی است ، حتی اگر این امر در حال حاضر کاملاً تحقق نیافته باشد.
3) هر فرد قادر به عشق است ، حتی اگر این نیاز به رشد زیادی داشته باشد. اگر هر شخص منحصر به فرد و خاص است ، پس نتیجه می شود که همه ما دارای ارزش داخلی هستیم و بنابراین شایسته احترام ، یا افتخار فقط به خاطر یک شخص هستیم.
فیلسوف مارگارت هولمگرن (1987) توصیه می کند که فردی هنگام احترام به دیگری احترام به خود (عزت نسبت به خود) را دوباره پیدا کند تا در مورد این مسأله کرامت و تعادل متقابل ایجاد شود. به عبارت دیگر ، یکی باید این امر را در دیگری و در خود تقویت کند.
پس از مشارکت در فکر احترام به خود و دیگری ، قدم بعدی تقویت احساسات احترام در قلب نسبت به دیگری و خود است.
این شامل همدردی ، دلسوزی و به قول فیلسوف جوانا نورث (1987) ، نرم شدن قلب است. باز هم ، بخشیدن دیگری می تواند باعث نرم شدن قلب نسبت به دیگری شود.
در مرحله بعد تغییراتی در رفتار ایجاد می شود که می تواند شامل صحبت کردن به گونه ای باشد که دیگران را از ارزش هایی که در آنجا وجود دارد و نیازی به کسب آنها نیست مطلع کند
این رفتارها می تواند شامل ایجاد تعادل در کار و گذراندن وقت با فردی خاص ، منحصر به فرد و غیرقابل جایگزین باشد.
افراد واقعی که دارای کرامت هستند ، نباید نادیده گرفته و کنترل شوند. این نیاز به تمرین روزانه دارد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد 11نکته برای ازدواج بهتر کیلک کنید.
ترمیم آسیب از دوران کودکی
سرانجام ، اگر شریک به دلیل تجربیات دشوار با والدین در زمان بزرگ شدن شریک کنترل می کند ، این امر باید فاش شود و می توان شریک را ترغیب کرد که والدین را به دلیل رفتارهای خشن یا شاید کنترل کننده ، ببخشد.
احترام ، اعمال شده توسط هر یک از شرکا ، نسبت به دیگری و نسبت به خود ، به طور مداوم از نظر تفکر ، احساس و رفتار ، می تواند نیاز به کنترل شریک زندگی ، تجدید روابط و احیای رفاه درونی فرد را کاهش دهد