متحد شدن
قبل از قانونی شدن ازدواج همجنسگرایان در ایالات متحده، افرادی که دگرجنسگرا نبودند و خواهان دسترسی به ازدواج قانونی بودند، حمایت زیادی از دگرجنسگرایان دریافت کردند. برخی از دگرجنسگرایان زوج حتی از ازدواج تا زمانی که برابری زناشویی به دست نیامد، خودداری کردند.
افرادی که مجرد هستند، صرف نظر از گرایش یا هویت جنسی خود، همچنان از تمام مزایا و حمایت های حاصل از ازدواج قانونی محروم هستند – بیش از 1000 نفر از آنها وجود دارد. به عنوان یک فرد مجرد، گاهی اوقات فکر می کنم که از هر اتحادی استقبال می کنم. چه کسی اهمیت می دهد که آیا انگیزه آنقدر خالص است که من می خواهم؟
برای برخی از اقدامات حمایتی، انگیزه ممکن است اصلاً مهم نباشد. به عنوان مثال، امضای بیشتر در یک طومار، بدون در نظر گرفتن انگیزه امضاکنندگان، میتواند تأثیر بالقوه بیشتری داشته باشد. با این حال، از راه های دیگر، انگیزه می تواند بسیار مهم باشد.
مدرس دانشگاه ادینبورگ هلنا آر ام رادکه و چهار همکارش در «فراتر از اتحاد» که در «Personality and Social Psychology Review» منتشر شد، چهار نوع انگیزه مختلف را برای اعضای گروههای برتر برای تلاش برای کمک به گروههای محروم توصیف کردند. آنها سعی نمی کنند افراد را در چهار گروه متناظر دسته بندی کنند، زیرا افراد می توانند بیش از یک انگیزه یا انگیزه های متفاوت در زمان های مختلف یا در زمینه های مختلف داشته باشند.
کمک واقعی: تمرکز بر آنچه برای گروه محروم بهترین است
افرادی که در گروههای برتر قرار دارند و دارای «انگیزه برونگروهی متمرکز» هستند، با «علاقه واقعی به بهبود وضعیت گروه محروم» برانگیخته میشوند. وقتی کسی را متحد خطاب میکنیم، معمولاً این گونه افراد را در ذهن داریم. آنها معمولاً کلیشه های منفی گروه محروم را رد می کنند و از ضررهای ناعادلانه ای که این گروه ها متحمل می شوند خشمگین می شوند. آنها همچنین تمایل دارند از امتیازات خود آگاه باشند و خیلی قوی با درون گروه خود همذات پنداری نمی کنند.
افرادی که انگیزه مشارکت در کمک واقعی را دارند تمایل دارند به آنچه که اعضای گروه محروم واقعاً می خواهند توجه کنند، به جای اینکه تصور کنند که بدانند یا به جای آنها صحبت کنند. آنها سعی نمی کنند قهرمانان کمکی باشند که همچنان مورد نیاز خواهند بود. آنها می خواهند که اعضای گروه محروم منابع مورد نیاز خود را برای حل مشکلات خود به دست آورند.
آنها تمایل خود را برای کمک به امور آسان، مانند امضای طومارها محدود نمی کنند. آنها همچنین اقداماتی را انجام خواهند داد که به تلاش بیشتری نیاز دارد. اگر فکر کنند که اقدام بیشترین شانس را برای ایجاد تغییر واقعی دارد، خود را در ملاء عام نشان میدهند، مانند شرکت در تظاهرات. اگر فکر میکنند این تاکتیکها مؤثرتر خواهد بود، به جای انجام کارهای امنتر مانند نوشتن نامه یا اعتراض مسالمتآمیز، کارهایی را انجام میدهند که ممکن است برایشان خطرناک باشد، مانند تحریم، اعتصاب یا شرکت در تحصنها.
کمک با انگیزه اخلاقی
گاهی اوقات مددکاران علاقه خاصی به یک گروه محروم خاص دارند، شاید تا حدی به دلیل همذات پنداری (یا عدم شناسایی) آنها با گروه دارای مزیت خود باشد. در مواقع دیگر، هویت خاص کمک کننده یا اعضای گروه محروم مهم ترین چیزی نیست. در عوض، اصول اخلاقی مرتبه بالاتر انگیزه کمک را ایجاد می کند. همانطور که رادکه و همکارانش خاطرنشان کردند، “اگر رفتار برخی از اعضای گروه محروم با اعضای گروه محروم به عنوان نقض یک اصل اخلاقی اساسی تلقی شود، ممکن است شرکت در اقدام برای گروه محروم را به یک امر اخلاقی تبدیل کند.”
مددکاران با انگیزه اخلاقی احتمالاً به جای تمرکز بر یکی از دلایل، در بسیاری از علل فعال هستند. این که آیا آنها به روش های خصوصی یا عمومی کمک می کنند، آیا مایل به انجام اقدامات مخاطره آمیز هستند، و اینکه آیا کمک آنها نیازهای گروه محروم را بر نیازهای گروه دارای مزیت خود مقدم می دارد یا خیر، بستگی به باورهای اخلاقی خاصی دارد که انگیزه کمک آنها را فراهم می کند.
کمک با انگیزه اخلاقی با هیچ ایدئولوژی سیاسی همسو نیست. نویسندگان این مثال را ارائه می دهند:
«مردان ممکن است انگیزه داشته باشند که برای زنان علیه هرزهنگاری خشونتآمیز که زنان را تحقیر میکند، اقدام کنند، زیرا این امر اعتقاد اخلاقی آنها را در برابر برابری اجتماعی نقض میکند (که باعث میشود آنها خواستار تغییر اجتماعی برای حقوق زنان شوند) یا به این دلیل که این امر اعتقادات اخلاقی آنها را در مورد حمایت از زنان نقض میکند. (که آنها را وادار می کند تا از ما بخواهند که به زمانی برگردیم که مردان به جای استثمار زنان از زنان محافظت می کردند).»
کمک که به نفع یا محافظت از خود یاریگر درون گروهی است
هنگامی که مردم به شدت با گروه مزیت خود شناسایی می شوند، ممکن است همچنان بخواهند به گروهی محروم کمک کنند، اما فقط «به شرطی که وضعیت گروه خودشان حفظ شود». مثلا:
«مردان ممکن است مایل باشند در اعتراض به خشونتی که زنان تجربه میکنند در اعتراض به «بازیابی شب» شرکت کنند، اما ممکن است حاضر نباشند از حقوق برابر برای زنان در محل کار دفاع کنند.»
کمک کنندگان با این “انگیزه متمرکز بر گروه” ممکن است به گروه های محروم کمک کنند زیرا این امر باعث تقویت شهرت گروه برتر خود می شود و شاید باعث می شود که اعضا صمیمی تر و با اخلاق تر به نظر برسند.
گاهی اوقات افرادی که انگیزه محافظت از گروه خود را دارند، احساس گناه میکنند و به دنبال سریعترین و سادهترین راه برای تسکین این احساس گناه هستند، نه اینکه درگیر کمکی باشند که احتمالاً برای گروه محروم مفید است. آنها بیشتر از اینکه با آنها همدردی کنند، برای اعضای گروه محروم ترحم می کنند.
افراد دارای این انگیزه اغلب روابط سلسله مراتبی را بهتر از روابط برابر دوست دارند. آنها توسط باورهای حاصل جمع صفر هدایت می شوند، به این معنی که فکر می کنند اگر یک نفر چیزی به دست آورد، شخص دیگری ضرر می کند.
آنها ممکن است اعتقادات پدرانه داشته باشند “که با حمایت از گروه محروم همراه است تا زمانی که گروه مزیت از آنها مراقبت و تامین کند.” این نوع کمک «وضعیت پایین گروه محروم را با وابستگی آنها به کمک های ارائه شده توسط گروه دارای مزیت حفظ می کند».
کمک به خود محوری و شاید حتی خودشیفتگی
گاهی کمک کردن مربوط به گروهی نیست که به کمک نیاز دارد یا حتی گروهی که کمک کننده بالقوه به آن تعلق دارد. در عوض شخصی است. افراد در گروههای دارای مزیت میتوانند به افراد گروههای محروم کمک کنند تا «شهرت خود را بهبود بخشند، فرصتهای کسب درآمد را افزایش دهند، یا در مورد سیاستمداران، احتمال انتخاب شدن را افزایش دهند».
هنگامی که یکی از اعضای یک گروه برتر وارد اعتراض یک گروه محروم میشود و شاخ گاو را میگیرد، ممکن است درگیر نوعی نمایشگاهگرایی باشکوه باشد که مشخصه خودشیفتههاست.
راهنمای محترمانه و بی احترامی
رادکه و همکارانش از اصطلاحات “کمک محترمانه” و “کمک بی احترامی” استفاده نمی کنند، اما فکر می کنم که آنها به کار می روند. کمککنندگان با انگیزه اخلاقی و یاوران واقعی (با انگیزه بهترین چیز برای گروه محروم) به احتمال زیاد متعهد به موارد زیر هستند:
- گوش دادن و تقویت صدای گروه محروم.
- درخواست مشاوره و پیگیری درخواست های گروه محروم (از جمله عقب نشینی در صورت لزوم).
- پذیرش انتقاد.
- ایفای نقش یک «همدست» یا «ضربه جانبی» به جای اینکه بهعنوان «قهرمان» یا «قهرمان» یک جنبش جستجو کنید.
هنگامی که افراد انگیزه محافظت از منافع گروه برتر خود را دارند، یا زمانی که انگیزه آنها نگرانی های خودمحورانه است، به احتمال زیاد به روش های غیر محترمانه کمک می کنند. مثلا:
- آنها از اعضای گروه محروم راهنمایی نمی خواهند.
- آنها در نظر نمی گیرند که چگونه اعمالشان بر آن گروه تأثیر می گذارد.
- آنها بسته به میزان مشکلی که برای کمک کردن دارند از حمایت خود چشم پوشی می کنند.
- آنها ممکن است سعی کنند “کار را به دست گیرند، جنبش را همراهی کنند و با انجام این کار پیام جنبش را مبهم یا بی اهمیت جلوه دهند، فعالانه به دنبال تبدیل شدن به یک رهبر در جنبش نگاه میکند و توصیههای ناخواسته و/یا غیر ضروری را با این انتظار که افراد محروم گروه به آنها گوش خواهد داد.
با آگاهی بیشتر افراد از این نوع ملاحظات، ممکن است کیفیت کمکی که ارائه می دهند بهبود یابد. شاید افرادی که با انگیزه منافع شخصی خود یا منافع گروه خود به راههای بهتری کمک میکنند، تنها به این دلیل که آنها را زیباتر نشان میدهد. با این حال، حتی آن هم می تواند گامی در مسیر درست باشد.