رویکردهای روان درمانی

معرفی رشته روانشناسی زبان (psycholinguistics)

بررسی 0 تا 100 روانشناسی زبان

  • معرفی رشته روانشناسی زبان (psycholinguistics)

    روانشناسی زبان (psycholinguistics) نام شاخه علمی‌نسبتاً جدیدی است که از محل تلاقی زبانشناسی و روانشناسی جوانه زده است. موضوع این علم مطالعه جنبه‌های ذهنی زبان، یا به بیان دیگر، رابطه ذهن و زبان است.

    یکی از ویژگی های انسان، این است که می تواند نشانه ها یا رمزها را جانشین اشخاص و اشیا و اوضاع بکند که مجموع این علایم و رموز را در فرهنگ روان شناسی، «زبان» (language) گویند؛ که عمل و وظیفه مهم و اساسی آن، ایجاد و تقویت «تفاهم و تعامل» میان مردم است.

    هرگاه این علامتها به صورت اشاره با دست، سر، چشم، لبها و … باشد آنها را «زبان اشاره ای» یا «غیرکلامی» خوانند؛ و اگر شکل باشد یعنی به صورت کلمه درآید، «زبان کلامی» خوانده می شود.

    انسان، زبان اشاره ای را سالها قبل از زبان کلامی، مورد استفاده قرار داده است و هنوز هم با وجود پیشرفتهای زیاد در رفتار گویایی یا کلامی، باز از بکار بردن زبان اشاره ای بی نیاز نیست.

    بنابراین، زبان مترادف حرف زدن (زبان گفتاری) نیست. اشخاصی که ناشنوا زاییده می شوند یاد می گیرند که به وسیله نشانه زبان با اطرافیان خود ارتباط برقرار کنند.

    انتخاب و شروع تست های روانشناسی

    زبان کلامی را می توان از دو لحاظ تعریف کرد:

    1. تعریف کنشی (functional defintion): زبان، یک وسیله اجتماعی برای تعبیر و بیان افکار است.
    2. تعریف صوری(formal defintion): زبان، همه عبارات و جملات قابل درکی است که طبق قواعد دستوری ساخته و تولید می شود.

    در بحث از «زبان» در روانشناسی، تلاش می شود که به پرسشهایی از این قبیل پاسخ داده شود:

    • زبان چگونه در حافظه انسان، انبار می شود؟
    • با چه خصایصی می توان زبان انسان را مشخص کرد؟
    • ساختار زبان چیست؟ و چرا این ساختار، تغییر می کند؟
    • آیا زبان، این قدرت را دارد که در دیدگاه مردم به جهان شان اثر بگذارد؟
    • وقتی زبان، سخن گفتن نیست سیستم ارتباطی حیوانات را می توان زبان نامید؟
    • مردم زبان را چگونه می فهمند و از عبارتهایی مانند «روان انسان جاوید است» چه احساس می کنند؟

    روانشناسان به ویژه روانشناسان زبان (psycholinguists) برای پاسخ دادن به پرسشهای مذکور، مطالعات و تحقیقاتی به عمل آورده اند که هنوز هم ادامه دارد که از آن جمله می توان تحقیقات براون (Roger Brown)،روانشناس زبان آمریکایی، را نام برد.

    این دانشمند برای زبان انسان سه ویژگی را پیشنهاد می کند:

    1. زبان به فرد اجازه و امکان می دهد که در غیاب اشیا از آنها سخن بگوید. یعنی زبان را جانشین اشیا کند و اطلاعات خود درباره اشیاء و حوادث را انتقال دهد.
    2. معناداری (meaningfulness) که متضمن نشانه ها و رموز(کلمات یا اشارات) است و نمی توان آنها را یک رفتار ساده تلقی کرد. این نشانه ها اشیا، حوادث، یا افکار انتزاعی را معرفی می کنند. سیستم های ارتباطی بعضی از حیوانات در حد محدودی معنادار هستند.
    3. باروری یا زایایی (productiveness) یعنی زبان انسان برای افزایش و گسترش، کاملاً باز است که هم به صورت ترکیب کلمات و تشکیل عبارات و جملات، انجام می گیرد و هم به شکل اختراع یا وضع کلمات تازه و دادن چندین معنا به یک کلمه.
    این مطلب را هم ببینید  QEEG یا نقشه مغزی چیست؟

    این حقیقت مورد قبول تقریباً همه روانشناسان است که انسان تنها حیوانی است که بی اختیار زبان را در یک راه و روش زایا (مولد) به کار می برد؛ و این نشان می دهد که او از یک مکانیسم خاص نوعی برخوردار است.

    به عبارت دیگر، از تحقیقات روانشناسی درباره زبان و روانشناسی زبان، چنین نتیجه می شود که انسان طبیعتاً برای یادگیری زبان، «برنامه ریزی شده» است.

    تکامل و گسترش زبان به عوامل محیطی نیاز دارد که مطالعه ی کیفیت زبان بازکردن و زبان آموزی در اطفال، این حقیقت را کاملاً ثابت می کند.

    اکثر روانشناسان و زبان شناسان معاصر به این نتیجه رسیده اند که رشد و تکامل زبان، همانقدر که به عوامل اجتماعی و شناختی نیاز دارد، مستلزم عوامل زیستی است.

    چنانکه چامسکی زبان شناس معاصر آمریکایی اظهار نظر می کند که همه زبانهای طبیعی دنیا شکلهای عمومی و مشترک معینی دارند و مغز انسان، آنچنان تنظیم شده و سازمان یافته است که به انواع تمایزهایی که زبانها به وجود می آورند حساس است.

    به عقیده او همین ویژگی مغزی است که به کودک در تسلط بر صداها و قواعد زبان مادری کمک می کند.

    انجام تست عشق و ازدواج

    از یافته های اخیر، چنین برمی آید که بعضی از کودکان «اوتیسم» (autistic) ممکن است از نوع خاصی آسیب مغزی رنج ببرند که توانایی ایشان را برای تسلط بر اصوات یا واجهای زبان، کاهش می دهد.

    این کودکان، رفتار مضطرب و پریشانی از خود نشان می دهند، از تعامل اجتماعی گریزانند، نمی توانند حرف بزنند، به بیشتر زبان گفتاری، پاسخ نمی دهند (اگرچه لال نیستند)، و غالباً رفتار کلیشه ای را تکرار می کنند.

    علاوه بر عوامل بیولوژیک (زیستی)، عاملهای شناختی و محیطی نیز برای رشد و تکامل زبان ضرورت دارند.

    نیاز شناختی بسیار اساسی برای زبان، این است که شخص بتواند علایم و رموز (سمبول ها) را مستقل از اشیاء مورد استفاده قرار دهد.

    به نظر پیاژه کودکان تا زمانی که استعداد«تفکر تصویری» (representational thought) را دارا شوند (حدود 18 تا 24 ماهگی)، این توانایی را ندارند.

    پیش از این مرحله، کودکان نمی توانند درباره اشیایی که پیش چشم شان حاضر نیستند، بیندیشند و نیز نمی توانند برای سخن گفتن درباره اشیایی که نمی توانند در مورد آنها فکر کنند، علایم و رموز به کار ببرند.

    بعد از این مرحله بتدریج یاد می گیرند که اشیا وجود دارند، حتی اگر ایشان نتوانند آنها را ببینند.

    برای مطالعه مقاله روانشناسی زبان بدن دیگران کلیک کنید.

     

    روانشناسی زبان

    تست های شغلی

     

    رشد و تکامل زبان

    کودکان در نخستین سالهای رشد و تکامل، از لحاظ زبان و گویایی نیز بسرعت رشد می کنند، به طوری که در پایان پنج سالگی تقریباً می توانند هزاران کلمه را بفهمند و بگویند.

    این مطلب را هم ببینید  روانشناسی زبان بدن دیگران

    همچنین می توانند برای تعبیر و بیان افکار خود، کلمات را با هم ترکیب کنند و جملات متشکلی بسازند. بعضی از خصایص رشد و تکامل زبان از این قرارند:

    1. کودک در حدود دو ماهگی بعضی صداها را که برایش خوشایند است در پاسخ به محرک های خوشایند، زمزمه می کند. در طول ماه دوم، بیشتر بچه ها به تعبیر و بیان احساسات خویش، به وسیله خنده آغاز می کنند.
    2. در حدود شش ماهگی به ساختن صداهای نامفهوم، شروع می کند و این صداها غالباً به زبانی مربوط هستند که در محیط کودک بدان گفت و گو می شود.
    3. در حدود 10 ماهگی میان چند کلمه از حرفهای بزرگسالان تشخیص می دهد.
      مثلاً می تواند به کلمات «رختخواب» و «غذا» پاسخهای متفاوتی بدهد و این، نشان می دهد که کودکان قبل از اینکه بتوانند کلمات را به کار ببرند می توانند آنها را با هم مقایسه کنند.
    4. در حدود 12 ماهگی، کودکان کلمات مفرد را برای نامیدن اشخاص و اشیای اطراف خود به کار می برند، مانند «ماما»، «بابا»، «سیب» و …
    5. در حدود 15 ماهگی، کلمات مفرد به شکل و روش جدید به کار می روند. به این معنا که کودک یک کلمه را به جای جمله به کار می برد و این مرحله را «سخن گفتن جمله ی تک کلمه ای»(holophrastic speech) گویند. مثلاً کودک می گوید «توپ» به این منظور که «توپ را به من بدهید».
    6. حدود 24 ماهگی، کودک می تواند کلمات را در جملات دو کلمه ای ترکیب کند.
    7. در طول سال دوم، کودک بسرعت یاد می گیرد که جملات دو کلمه ای خود را گسترش دهد و جملات طولانی تر بسازد.

    نظریه رشد و تکامل زبان

    در پاسخ به این پرسش که کودکان چگونه یاد می گیرند که جمله به کار ببرند؟ از سوی روانشناسان چهار پاسخ داده شده است:

    1. نظریه یادگیری اجتماعی (social-learning theory)

    نظریه یادگیری اجتماعی معتقد است کودکان از راه تقلید از بزرگسالان، یاد می گیرند که جمله به کار ببرند.

    در اینکه کودک، کلمات را به تقلید از بزرگترها یاد می گیرد تردیدی نیست، لکن یادگیری جمله از راه تقلید، انجام نمی گیرد؛ زیرا از مشاهدات عینی چنین برمی آید که جملات کودکان با جملات بزرگسالان کاملاً متفاوت اند در صورتی که اگر تقلیدی بودند حتماً همانند جملات بزرگسالان می شدند.

    2. نظریه شرطی عامل (operant conditioning theory)

    نظریه شرطی عامل معتقد است والدین، سخن گفتن را به کودکان یاد می دهند که با تقویت گویایی درست و فراموش کردن یا کیفر گویای نادرست انجام می گیرد.

    اسکینر در کتاب خود به نام رفتار کلامی کوشیده است توضیح و تبیین کند که یادگیری زبان برحَسَب الگوهای محرک پاسخ (S-R)، قابل توجیه است بدون اینکه به جنبه شناختی اشاره کند.

    بیشتر روانشناسان ابتدا با نظر اسکینر موافق بودند ولی بتدریج شواهد به دست آمده نظر وی را تأیید نکردند؛ و دانشمندان متوجه شدند که مثلاً والدین بندرت به قواعد زبان، هنگامی که کودکان یاد می گیرند، جمله تشکیل دهند، دقت می کنند.

    این مطلب را هم ببینید  معرفی رشته روانشناسی تکاملی (Evolutionary psychology)

    والدین، عبارات و جملات نادرست دستوری کودکان را نه فراموش می کنند و نه مجازات؛ بلکه بتدریج کودکان شخصاً جملات درست دستوری را جانشین جملات نادرست می کنند.

    3. نظریه محتوایی (content)

    نظریه محتوایی چامسکی که نظرهای اسکینر را مورد انتقاد قرار داد و از نظریه های شناختی دفاع کرد.

    چامسکی در بحث از رشد و تکامل زبان اشاره می کند به اینکه شرطی کردن عامل نمی تواند این حقیقت را توضیح دهد و توجیه کند که ما حرف می زنیم و جملاتی را می فهمیم که کاملاً تازگی دارند و ما تجربه قبلی با آنها نداریم.

    به عقیده این زبانشناس، کودکان تصاویر ذهنی را، که متضمن واحدهای فکر و قواعد تغییر افعال از حال به گذشته می باشند، یاد می گیرند.

    4. نظریه پردازشی(process theory)

    گروه دیگری از متخصصان، نظریه چامسکی را به صورت افراطی آن، که می گوید کودک با مقدار زیادی از اطلاعات مشخص درباره زبان و قواعد آن، به دنیا می آید، رد کردند.

    از جمله مخالفان وی نظریه پردازشی یا فرایندی است که عقیده دارد کودک به جای اطلاعات قبلی درباره زبان، دارای نوعی مکانیزم پردازشی است که او را قادر می سازد اطلاعات زبانی در یافته اش را تجزیه و تحلیل کند و رشد و گسترش دهد.

    چهار عامل در این پردازش، مؤثرند که عبارتند از:

    1. گفتار والدین
    2. نیازهای روزمره کودک
    3. رشد و تکامل ذهنی عمومی کودک
    4. دشواری نسبی ساختارهای زبانی متفاوت.

    در هر صورت، زبان، در عین حال، که خود محصول تعامل انسان و محیط است، خود نیز برای ساختن ادراک ما از آن محیط، مسئول است.

     

    روانشناسی زبان

     

    هدفهای زبان

    هدفهای زبان، به ویژه زبان کلامی را می توان چنین خلاصه کرد:

    1. حفظ فرهنگ جامعه
    2. تعبیر و بیان افکار و عقاید
    3. تأثیر و نفوذ در رفتار دیگران
    4. تعبیر و بیان احساسات و عواطف
    5. کمک به ایجاد و ادامه وحدت ملی
    6. اظهار بینش ها (استفاده ادبی و فلسفی)
    7. ارتباط دادن افکار (عقاید) با حقایق و وقایع
    8. اثر گذاشتن روی احساسات و عواطف دیگران
    9. استفاده از اثر جادویی کلمه به ویژه در امر تبلیغات
    10. ایجاد احساسات تعلق خاطر مانند دعاها و مراسم دینی
    11. برقراری ارتباط میان ابعاد حیاتی بشر (گذشته ، حال، آینده)
    12. برقراری روابط و تفاهیم حتی با افرادی که در دورترین نقاط اقامت دارند
    13. لذت بردن از صداهای زبان، زبان لذت زیبایی را تولید می کند، مخصوصاً صداهایی که آشنا و خوشایند باشد
    14. به هم زدن سکوت و خاموشی؛ انسان سالم از سکوت رنج می برد و هر وقت احساس تنهایی می کند به رادیو و تلویزیون پناه می برد و گاهی با خود حرف می زند و یا زمزمه می کند تا سکوت و تنهایی را خنثی کند

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۲ رای

    صبا دهقانپور

    خوشحالی محصول یه زندگی هدفداره، هدف رو از زندگی‌ بگیری، خوشبختی هم ازش گرفته میشه.

    نوشته های مشابه

    اشتراک در
    اطلاع از
    guest
    0 نظرات
    قدیمی‌ترین
    تازه‌ترین بیشترین رأی
    بازخورد (Feedback) های اینلاین
    مشاهده همه دیدگاه ها
    دکمه بازگشت به بالا
    0
    افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x