علم دینی در غرب و امکان وجود روانشناسی اسلامی
در این وبلاگ میخواهیم به بررسی علم دینی در غرب و امکان وجود روانشناسی اسلامی بپردازیم در ابتدا از رابطه علم و دین صحبت میکنیم و به این سوال که میتوان علم و دین را پیوند داد یا خیر؟ چه نوع علمی و چه دینی این امکان را به ما می دهد؟ علم دینی به چه معناست ؟ آیا بیان یک دیدگاه و تاسیس یک مکتب روانشناسی اسلامی امکان پذیر است یا خیر ؟ چگونه ؟ از نگاه دکتر سید علی مرعشی پاسخ می دهیم.
رابطه علم و دین چیست؟
چیزی که برخی از رابطه علم و دین تصور میکنند، رابطه مسیحیت است با علم پوزیتیویستی و گمان میکند رابطه علم و دین صرفا در این خلاصه میشود .
اگر این را مبنا قرار دهیم ، پس علم و دین هیچ رابطه ایی با یکدیگر ندارند ،به این علت که دین مسیحیت یک دین تحریف شده است نه آن دینی که خدا نازل کرده است. در این دینی که اکنون نزد مسیحیت است گزاره های غیر عقلانی، غیر منطقی و غیر واقع بینانه بسیار وجود دارد .
بر فرض مثال در مسیحیت عنوان میشود که خدا موجودیست که قابل تجزیه نیست و در عین واحد بودن سه گانه است و هنگامی که شما بگویید این موضوع با عقل منطبق نیست درپاسخ می گویند در اینجا ،جای عقل نیست جای ایمان است به قولی عقل را در مواقعی تعطیل میکنند.این دینی است که در غرب غلبه دارد و مذهبیون غرب پیرو آن هستند.
اما علم در غرب چگونه بوده؟
مدت ها علم در غرب پوزیتیویستی بوده است، پوزیتیویست میگوید تا نتوانیم چیزی را مشاهده کنیم واندازه گیری کنیم وجودش قابل قبول نیست .این دیدگاه خودش غیر عقلانی است زیرا این اشکال به آن وارد شده که اگر شما ادعا دارید آنچه قابل مشاهده و اندازه گیری نیست وجودش را نمی توان پذیرفت خود این اصل چه طور اندازه گیری کرده اید؟؟
این اصل قابل اندازه گیری نیست و یک عقیده است ،علم نیست . اما چگونه این عقیده ثابت شده؟؟
علم تجربی رنسانس صنعتی و.. درست است که پیشرفت هایی را به دست آورده و این دیدگاه را ایجاد کرد و باعث اکتشافات علمی وپیشرفت های صنعتی شده است اما قادر به نشان دادن تمام واقعیت نیست.
ضدیت دین و علم در نگاه غرب
در حال حاظر در غرب کسی پوزیتیوست را قبول ندارد و تنها عده ایی در کشور ما هستند که به پوزیتیویست چسبیده و خیال میکند که این یعنی مترقی بودن فکر ، در حالی که خود غرب به این نتیجه رسیده است که این دیدگاه ناقص است، شاید بتواند بخشی ازحقیقت رابه ما نشان بدهد ولی همه حقیقت را نمی تواند نشان دهد.
در نتیجه این دین تحریف شده را با این علم نمیتوان جمع بست و براساس این ضدیت عده ایی متصور شدند بین اسلام و علم هم باید همچین تضادی وجود داشته باشد.
در مکتوبات غرب وقتی گفته میشود عقاید دینی را نمیپذیریم یعنی همه ادیان ، چون معتقدند دین آن ها کامل تر است و بقیه هم مثل آنان هستند.
در مکتوبات خود تضاد علم با دین را مکررا بیان کردند و این مکتوبات در قالب کتب و مقاله ترجمه و وارد ایران و کشور های اسلامی شد و هنگامی که مسلمانان هم این ها را خواندند گفتند بله ! علم و دین در هر حالتی تضاد دارند .
امکان وجود روانشناسی اسلامی و علم در اسلام
حال وقتی سخن از روانشناسی اسلامی به میان می آید برای آن ها غیر قابل تصور و امکان است و این شک و شبه در امکان این موضوع از روی تحقیق نیست ، از روی احساسات است .
به این نکته باید توجه شود که نه دین اسلام مثل دین آن هاست ، که خرافی باشد، بلکه کاملا یک دین عقلانی و خردورزانه است ، برعکس آن ها که مرتبا دعوت میکنند که برای داشتن ایمان باید خرد را تعطیل کرد ،دین ما هواره دعوت میکند که برای داشتن ایمان باید عقل را همراه کرد . دعوی دین اسلام یک دعوی خرد ورزانه است ،محققانه است . در قران مکررا به تحقیق و تفکر اشاره شده ،خطاب میکنند که یا اولی الالباب ای صاحبان خرد افلا تعقلون تفکر کنید .
و علم در اسلام هم آن علم پوزیتیویستی نیست که میگوید تا خدا را زیر میکروسکوپ نبینم قبولش نمیکنم . این دین واقع بین با این علم واقع بین ،هیچ مشکلی پیدا نمیکند بلکه در نقاط بسیاری به هم متصل میشوند یعنی الان ما در گزاره های دینی خود مطالبی میبینیم که این ها در علوم غیر پوزیتیویستی هم امده است.
علم پوزیتیویستی
علم پوزیتیوستی که از آن حرف میزنیم شاید فکر کنید که فیزیک ،شیمی، زیست شناسی و علم تجربی باشد و یک علومی هم به اسم علوم انسانی مثل روانشناسی جامعه شناسی اقتصاد علوم سیاسی داریم. آیا علوم انسانی حتی آن هایی که فکر میکنند این ها پوزیتیویستی اند واقعا علوم انسانی فعلی اینطور است یا خیر ؟
مثلا شما نظریات روانشناسی را مطالعه کنید مثل فروید، آدلرو..، بسیاری از این ها و حرف های آن ها هیچ مطالعه پژوهشی و مشاهده ایی بوده است ونه اندازه گیری در کار بوده ، اما این نظریات سال های سال است نوشته شده و در دانشگاه ها تدریس و به عنوان متن روانشناسی ترویج می شوند .
میخواهم این را بگویم که آن هایی که حتی مدعی پوزیتیوست هستند پایبند به آن نیستند چون پایبند بودن به پوزیتیویست امکان ندارد و خیلی از حرف های این افراد خیال پرداری است که در یک جاهایی ممکن است درست دربیاید در یک جاهایی خیر .
نظریه مزلو با این که به شکل گستره ایی الان پذیرفته شده هیچ پشتوانه پژوهشی نداشته و ندارد .خب باید چه کرد ؟ جوامعی که پوزیتیویست هستند خودشان پایبند به آن نیستند .
علم دینی چیست ؟
علم دینی آن علمی ست که ما دیدگاه های دینی خود را در مورد یک موضوعی مثل روانشناسی تبیین کرده و در بخش دیگر دیدگاه هایی که ناسازگار با دین هم نبوده را میپذیریم ، مجموعه ایی از دیدگاه ها که یک مکتب را میسازد.
روانشناسی اسلامی
ما برای داشتن روانشناسی اسلامی یک فاکتور روانشناسی خودمان نیاز داریم و آن اعتماد به نفس است.باید احساس حقارتمان را کنار بگذاریم و گمان نکنیم که چون ما مردم این طرف دنیا هستیم حق اظهار نظر نداریم .
تاریخ نشان می دهد مردم غرب افتخار میکردند که پیرو مکتب ابن سینا یا ابن رشد هستند و فکر و علم از شرق به سمت غرب جریان داشت .
ما حرف هایی برای دنیا داریم که جدید است برای نمونه، آن ها بعد از مدت ها که در پوزیتویست اخلاق و معنویت را نادیده گرفته بودند حال با عنوان فاکتور نادیده گرفته شده ، دوباره به آن پرداختند و بر هوش معنوی و هوش اخلاقی کار کردند.
سازه ایی معرفی کردند به عنوان هوش اخلاقی ، که انسان چقدر میتواند در موقعیت های مختلف بفهمد کاری اخلاقی هست یا خیر یا کار اخلاقی در اینجا چیست؟ این یک هوش است، تعریفی از آن ارایه دادند و آزمونی ساختتند که قابل اندازه گیری است ، اما معرفی نکردند که ما چگونه می توانیم هوش اخلاقی را در انسان پرورش دهیم ، این خلا آن هاست ما این خلا را پیدا کردیم.
یک دانشجوی کارشناسی ارشد پایان نامه خود را بر هوش اخلاقی تدوین کرد به همراه انجام کار آزمایشی و پوزیتیوستی .
اما چگونه؟ آیا پکیج قابل ارائه برای افزایش هوش اخلاقی داریم ؟ بله ! ما دعای شماره بیستم صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق را به عنوان پکیج هوش اخلاقی معرفی میکنیم، ثابت میکنیم این دعا میتواند هوش اخلاقی انسان را افزایش دهد .
یک گروه از دانشجو ها انتخاب شده ، به طور تصادفی به دو گروه تصادفی شاهد و آزمایش تقسیم شدند . به گروه آموزش دعای مکارم الاخلاق در هشت جلسه آموزش داده شد .
طبق بررسی ها به این نتیجه رسیدیم که 78 درصد در گروه ازمایش هوش اخلاقیشان افزایش پیدا کرده .
مخالفان روانشناسی اسلامی چه کسانی هستند و علت آن چیست؟
خداوند درقران درباره انسان صحبت کرده و او را معرفی میکند ،برای شناخت انسان قران بخوانید. کسی که می گوید روانشناسی اسلامی نداریم یحتمل یک بار قران را نخوانده است.
قالب افرادی که با روانشناسی اسلامی مخالف هستند یا معلومات دینی بسیار پایین دارند، هیچ اطلاعی از مطالب دینی ندارند یا یک جور لجبازی و سوگیری دارند .یا نا اگاهی است یا لجاجت.
روانشناسی در آیات و روایات
اگر انسان، نگاه روانشناسانه ایی به آیات و روایات کند،بیشمار نکته روانشناسی در آن وجود دارد.
در قران می خوانیم «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» (شعراء/۸۸ و ۸۹) روزی که نه مال سود میدهد و نه فرزندان؛ مگر آن کس که با قلبی رسته از شرک به نزد خدا بیاید.
قلب سلیم یعنی روان سالم باشد ، کتابی که شما را دعوت میکند به این که سعادت در روان سالم است راه به دست اوردن ان را هم قطعا گفته. ما باید از متون ان پیدا کنیم که چگونه روان سالم داشته باشیم.
در جای دیگر امیر المونین می فرمایند” هیچ انسانی نیست که زورگویی کند مگر به خاطر احساس حقارت درونی” که این مفهوم را به ما میرساند که پایین بودن عزت نفس،باعث رفتار مغرورانه میشود که ما این را در روانشناسی داریم.
اما چه کسی این حرف را زودتر بیان کرده؟ امام علی یا روانشناسی غرب؟
یا امام هادی می فرمایند “هرکس پیش خودش بی ارزش است از شر این ادم بترس” یعنی افرادی که عزت نفس پاینی دارند، شرورتراند این ها راحت تر به دیگران و ارزش های دیگری اسیب وارد میکنند. که در رونشناسی هم این را داریم کسی که عزت نفس اش پایین است ،خودکنترلی اش پایین است ،مهار درونی و خود تنظیمی اش پایین است.
این ها نمونه هایی از نکات روانشناسی است که در روایات ما است.
ما در زمینه روانشناسی رشد در حوزه دینی مطلب داریم ،مطالب روانکاوی داریم، مطالب شناخت گرایی، رفتار گرایی ،روانشناسی شخصیت داریم ،روانشناسی اجتماعی داریم، یادگیری و تربیتی داریم .باید افرادی باشند تا این ها را استخراج کند از میان مطالب.
طریقه اسلامی کردن روانشناسی
یک قیدی در این جا وجود دارد که مراجعه به متون دینی، تخصص میخواهد هرکسی نمیتواند به متون مراجعه کند و مطلب را بفهمد ممکن است اشتباه دریافت کند .می توان به کمک یک فرد حوزوی وارد به مسائل دینی به منابع مراجعه کرد .
ما میتوانیم دو رویکرد داشته باشیم در این مسئله
- یک رویکرد تبیینی: رویکرد تبینی یعنی چه؟ مثلا ما منابع را بررسی کنیم برای مثال ببینم در زمینه روانشناسی یادگیری چقدر مطلب وجود دارد؟ دربیاریم ،مرتب کنیم .یک مجموعه ایی درست میشود با عنوان نظریه یادگیری در اسلام. با کمک یک متخصص دینی مطالب استخراج میشود و با کمک یک متخصص روانشناسی مرتب و دسته بندی میشود.
- یک رویکرد تحقیقی: در این روش مطالب تبیین شده را پژوهش میکنند روی آن کار پژوهشی انجام می شود .برای مثال گزاره ی “کسی که عزت نفسش پایین است شرور میشود” را ما روی آن کار کنیم پرسشنامه عزت نفس و پرخاشگری به آدم ها بدهیم، که بدانیم بین عزت نفس و پرخاشگری ارتباطی وجود دارد یا خیر؟ اگر هست این میشود پشتوانه پژوهشی گزاره دینی ما در زمینه روانشناسی .
و برای تدوین کتاب مطالب تببینی را ذکر میکنیم و پشتوانه پژوهشی آن هم می آوریم و این گونه حرف خود را به جهانیان معرفی می کنیم.
برای شروع اولین کاری که یک انسان برای ایجاد تحول مثبت باید انجام دهد نترسیدن است، شجاعت است ،خودباخته نباشد،احساس حقارت نکند و تعصب ها را کنار بگذارد . بنابراین ما باید متون دینی خود را با عینک روانشناسانه کنکاش کنیم .
برگرفته از کارگاه دکتر سید علی مرعشی
برای مطالعه جریان شناسی روانشناسی اسلامی کلیک کنید