معرفی کتاب آیا می توان خوش شانس بودن را آموخت اثر کارلا استار
کتاب آیا می توان خوش شانس بودن را آموخت کتابی از کارلا استار است. چه چیزی ازین چکیده نصیبتان میشود؟ یاد بگیرید که چگونه خوششانستر باشید.
زندگی پر از وقایع تصادفی است. شاید شما به یک کنسرت هویمتال بروید، با یکی دیگر از هواداران گفتوگویی را شروع کنید، متوجه شوید که او یک کارآفرین است و چند ماه بعد، ببینید که دارید برای استارتآپ او کار میکنید. شاید هم از این که سر کلاس درس کنار تاد نشستید، واقعاً احساس خوشبختی میکنید، چون اینطور که به نظر میرسد، او مرد رؤیاهای شما است.
ولی در واقعیت، بسیاری از این پیامدهای ظاهراً شانسی، دلایلی دارند که کاملاً قابل پیشبینی هستند. برای مثال، خوشمشرببودن عامل تعیینکنندهای برای دسترسی به فرصتها است (اگر خجالت میکشیدید حرف بزنید، ممکن بود آن شغل را به دست نیاورید).
به طور مشابه، نزدیکی نیز عامل تعیینکنندهای برای آشنایی است (شما به این دلیل عاشق تاد شدید که او را ملاقات کردهاید، نه به این خاطر که او رؤیاییترین مرد کلاس بوده است).
شما نمیتوانید همهچیز را در زندگیتان کنترل کنید، ولی شانس اغلب از آنچه فکر میکنید، پیشبینیپذیرتر است و همهی ما میتوانیم رفتارمان را با آن تطبیق دهیم، خودمان را برای تصادفها آماده کنیم و طوری سیستم را دستکاری کنیم که به نفع ما عمل کند.
پس بیایید به این مسئله بپردازیم و ببینیم که چرا افراد خوششانس، خوششانس هستند و شما چگونه میتوانید یاد بگیرید که خودتان هم خوششانس باشید.
در کتاب آیا می توان خوش شانس بودن را آموخت شما میفهمید که:
- چگونه سرو وضع مناسب و یک برداشت اولیهی خوب شانس شما را بالا میبرند.
- چگونه بر کمرویی ذاتی خودتان غلبه کنید و مطمئنتر و کنجکاوتر باشید.
- چرا پاتیناژبازانی که آخر اجرا میکنند، امکان برد بیشتری دارند.
نقد کتاب آیا می توان خوش شانس بودن را آموخت
شکی نیست که کارلا استار، روزنامهنگار و نویسنده بااستعدادی ست که در کتاب آیا میتوانید خوششانسی را یاد بگیرید، دست روی موضوع مهمی گذاشته است. او مسئله شانس را بهصورت علمی مورد بررسی قرار میدهد و تلاش میکند الگوهایی که منجر به نتایج قوی یا ضعیف میشوند را به خواننده نشان دهد.
نتیجه مشاهده الگوی پشت هر چیزی که بهعنوان شانس یا بدشانسی تلقی میشود، به ما کمک میکند که تلاش کنیم نتایج اعمالمان را بهبود دهیم و به سمت پیشرفت حرکت کنیم. کارلا استار در این اثر جسورانه روی موضوعی دست گذاشته است که ممکن است مسئله بسیاری از افراد در زندگیشان باشد.
او بهصورت علمی نشان میدهد که بخش زیادی از مسئله شانس به ما و محاسباتمان برمیگردد. با توجه به واقعیتهایی که درپس شانس قرار دارند، خواهید توانست بر بخش زیادی از زندگیتان تسلط پیدا کنید و درنتیجه پروژهها و برنامههایتان به نتایج مطلوبی برسند. چه کسی هست که دوست نداشته باشد موفقیت را در انتهای مسیر هر برنامه خود ببیند؟
کتاب آیا می توان خوش شانس بودن را آموخت برای چه کسانی مناسب است؟
ساده است! اگر فکر میکنید بدشانس هستید یا منتظرید که برای هرکاری که در زندگی انجام ندادهاید، شاس به کمکتان بیاید، باید کتاب آیا می توانید خوش شانسی را یاد بگیرید، مخصوص شماست.
این کتاب برای کسانی که همیشه از خوششانسی بعضی از افراد متعجب هستند و فکر میکنند که شانس عاملی مهم و موثر در موفقیت آدمها است هم واجب است. خواندن این کتاب را به دانشجویان علوم رفتاری و روانشناسی هم توصیه میکنیم.
اگه دوس داری نکات مهم و اصلی کتاب آیا می توان خوش شانس بودن را آموخت رو فقط تو 20 دیقه به صورت صوتی گوش کنی حتما به صفحه 365 میکروبوک رابینیا سربزن.
پیام اصلی کتاب آیا می توان خوش شانس بودن را آموخت
به نظر میرسد زندگی اغلب تصادفی است، انگار که شانس چیزی است که بهترینها را از بقیه متمایز میسازد. این درست است که بسیاری چیزها از کنترل ما خارج هستند، ولی زمانی که شروع میکنیم بفهمیم مغزمان چطور کار میکند و چطور سوگیریها و الگوهای پنهان بر رفتارمان تأثیر میگذارند، میتوانیم یاد بگیریم چگونه خوششانستر باشیم. پس تمام تلاشتان را بکنید تا خودتان را در مسیر شانس قرار دهید. شبکهی اجتماعیتان را گسترش دهید، کنجکاو بمانید و به فرصتهای جدید، بله بگویید.
نویسنده آیا می توان خوش شانس بودن را آموخت
کارلا استار نویسنده مشهوری است که از رسما کار خود را از هشت سالگی شروع کرد، زمانی که برای نمایشگاه علمی درجه سه مدرسه، پروژهای درباره تفاوت علمکرد مغز دختران و پسران کار کرد و بهعنوان نماینده درجه خود در کنفرانس نویسندگی محلی انتخاب شد.
او عضو انجمن ملی نویسندگان علم است و توانسته است که جایزه بهترین فعال علم/سلامت را از انجمن روزنامهنگاران حرفهای دریافت کند. او برای نشریههای پاپیولر ساینس، اسلات، آتلانتیک و گاردین نوشته است و مهمان برنامه CBS ساندی بوده است. همه استار را بهعنوان متخصص شانس میشناسند.