“ﯾﮏ رﻫﺒﺮ زﻣﺎﻧﯽ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮدم ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ بداﻧﻨﺪ او وﺟﻮد دارد، وﻗﺘﯽ ﮐﺎرش ﺗﻤﺎم ﺷﺪ و ﻫﺪﻓﺶ ﺑﺮآورده ﺷﺪ، مردم بگویند : ﻣﺎ ﺧﻮدﻣﺎن اﯾﻦ ﮐﺎر را ﮐﺮدﯾﻢ.”
-لائوتزو-
ما همیشه در جهانی نامطمئن، پیچیده و مبهم زندگی کردهایم. چند سال گذشته فقط بر این واقعیت تأکید شده است که این سیاره و وجود ما روی آن در بهترین حالت شکننده است. هر جنبه ای از جهان ما در این زمان با تحول مواجه است. به عبارت دیگر، جهان ما هرگز مانند زمان حال نیاز بیشتری به رهبران خارق العاده نداشته است.
بیشتر بحث در مورد نیروی کار شامل استعفاهای گسترده و اکنون، ترک بی سر و صدای سازمانها می شود. این مسائل نارضایتی کارگران را از وضعیت فعلی کار و در نتیجه رهبری نشان می دهد. مسئله این است که همه گیری کووید 19 به ما نشان داده است که دنیای متفاوتی امکان پذیر است. این به چه معنی است؟
اول، مسئله تنوع به جریان اصلی تبدیل شده است. با وجود اینکه سازمانها همیشه متعهد شدهاند که از اصول تنوع و برابری حمایت کنند، اما اکثر آنها نتوانستهاند زمانی که واقعاً اهمیت دارد، برای کارمندان خود ظاهر شوند. رایجترین سخنی که شنیدهایم این است که توضیح نیازهای مختلف نیروی کار دشوار است. با این حال، زمانی که همهگیری ما را مجبور کرد کار از راه دور را شروع کنیم، مشخص شد که محلهای کار میتوانند زمانی فراگیر شوند که چارهای نداشته باشند.
دوم، اکثر سازمان ها کارکنان خود را تشویق کرده اند که به وضوح بین زندگی شخصی و حرفه ای خود مرزبندی کنند. این قاعده شایستگی دارد. با این حال، زمانی که مرزهای بین کار و خانه محو شد، سازمانها و رهبران خاصی درخشیدند در حالی که برخی دیگر به افسانههای هشداردهنده تبدیل شدند. مهمتر از آن، کارمندان شروع به تقاضا کردند که به عنوان انسان های پیچیده ای دیده شوند که دارای خانواده، ابعاد روحی و عاطفی و مسئولیت هستند. برای آنها روشن شد که رهبرانی وجود داشتند که درک می کردند که برای کارگران چه چیزی لازم است تا تمام خود را به کار بیاورند، و کسانی بودند که ترجیح می دادند با آنها به عنوان دندانه هایی در چرخ بی روح رفتار کنند. دوباره تمرکز بر موفقیت یا شکست رهبران تغییر کرد.
سوم، در یکی دو سال اخیر، ما شاهد از کار افتادن ماشین آلات پیچیده جهان بوده ایم. از نظر اجتماعی، ما با مسائل مربوط به حقوق بشر، کرامت و برابری سروکار داشته ایم. نادیده گرفتن موضوعی مانند زن ستیزی که همیشه گریبانگیر جامعه ما بوده است اکنون غیرممکن شده است. از نظر زیست محیطی، ما به یک بحران آب و هوایی با ابعاد بی سابقه نگاه می کنیم. باز هم، زندگی در انکار آینده زمین غیرممکن شده است. از نظر سیاسی، سرخوردگی زیادی در اطراف بسیاری از رهبران جهان وجود داشته است، و روشن شده است که مردم به دنبال قدرت هستند اما از مسئولیت شانه خالی می کنند. علاوه بر این، افرادی که ستون فقرات نامرئی جامعه ما بوده اند، مانند کارکنان مراقبت های بهداشتی، مراقبان و معلمان، با سطوح بالایی از فرسودگی شغلی مواجه بوده اند و به طور کلی بدبینی و خستگی جای امید را گرفته است.
چیزی که اکنون به طرز باورنکردنی روشن شده است این است که هیچ کس نمی تواند به تنهایی از این وضعیت جان سالم به در ببرد. این در مورد سازمان هایی که نمی توانند استعدادها را حفظ کنند و از کارکنان خود حمایت کافی ارائه کنند و رهبرانی که برای مدت طولانی از پاسخگویی اجتناب کرده اند صادق است. ما افرادی را دیدهایم که قدم برداشتهاند و به جوامع خود راهنمایی و کمک میکنند. بسیاری از این افراد عناوین رسمی یا حتی نوع منابعی که ممکن است در اختیار صاحبان قدرت باشد، ندارند.
بنابراین، در میان هرج و مرج و بلاتکلیفی، چیزی که به وجود آمده، جهانی است که در آن همه می توانند رهبر باشند. این مسئولیت بر عهده کسانی است که در موقعیت های رهبری هستند تا به پرورش پتانسیل کارکنان خود کمک کنند. این ممکن است آزمون واقعی رهبری آنها باشد.
من اسماعیل عباسی هستم و این کتاب را برای کمک به مدیران برای تبدیل شدن به رهبران خارقالعاده نوشتهام. در تهران به دنیا آمدم و بزرگ شدم و پس از گرفتن مدرک کارشناسی در رشته روانشناسی، چندین کلاه فارغ التحصیلی بر سر گذاشتهام و نه تنها صاحب یک تجارت الکترونیک موفق هستم، بلکه یک سخنران انگیزشی نیز هستم و همینطور میدانم بنیانگذار و مدیرعامل شدن شامل چه چیزهایی میشود، بهایی که گاهی بهعنوان یک رهبر و آیندهنگر باید بپردازید، و فشاری که با نگاه کردن مردم به شما وارد میشود.
من به حوزه استارتاپها نیز علاقه داشته ام. کنجکاوی، نظم، استمرار و ثبات من به من کمک کرده است که از بین مردم متمایز شوم و رویاهایم را به واقعیت تبدیل کنم. در طول مسیر، من همچنین علاقه واقعی به کمک به دیگران برای توسعه مهارت های رهبری خود پیدا کرده ام. کاملاً معتقدم که هر یک از ما پتانسیل این را داریم که به یک رهبر تبدیل شویم و بسیاری از ما در رسیدن به پتانسیل خود شکست میخوریم. از طریق این کتاب، امیدوارم دانش و تجربیاتم را به اشتراک بگذارم تا شما را تشویق کنم تا از پتانسیل رهبری خود استفاده کنید.
اگر از قبل یک رهبر هستید، اما می خواهید به یادگیری ادامه دهید و نسخه بهتری از خود شوید، این کتاب برای شما مناسب است. اگر به عنوان یک رهبر با چالش هایی روبرو هستید و می خواهید کارکنان خود را حفظ یا تشویق کنید، این کتاب باید بتواند به شما در تلاش شما کمک کند. هرکسی که معتقد است مهارت و یا اعتماد به نفس لازم برای رهبر شدن در یک سازمان را ندارد، از این کتاب بسیار سود خواهد برد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.