کارگاه آموزشی مهارت های فرزندپروری
احتمالاً در گذشتههای نه چندان دور، مردم فرزندآوری را از جمله مراحل ازدواج خود میدانستند و کمتر توجه میکردند که قبل از بچهدار شدن به ابعاد مختلف پدر یا مادر شدن و فرزندپروری به صورت خاص فکر کنند. البته، جامعه گذشته با جامعه امروز نیز تفاوتهای بنیادین بسیاری داشت.
این تفاوتهای بنیادین باعث میشود که اهمیت آگاهی داشتن پیش از فرزند داشتن به مراتب بیشتر از گذشته باشد. تغییرات قابل توجه در فضای اجتماعی، افزایش آمار طلاق و آسیبهای اجتماعی گاهی تا حد زیادی ذهن زوجهای جوان را به خود مشغول میکند که توانایی پذیرفتن بار سنگین پدر یا مادر شدن را نمیبینند و قید آن را برای همیشه میزنند. و البته در سمت دیگر طیف هم هنوز هستند افرادی که بدون داشتن کمترین آگاهی در مورد فرزندپروری، پای فرزندان متعددی را به این جهان باز میکنند!
بهداشت روانی کودکان به شیوه تعامل والدین با آنها بستگی دارد. با وجود اینکه هر پدر و مادری در آرزوی فراهم ساختن بهترین امکانات در خانه هستند، ممکن است به شیوه صحیحی آنها را در اختیار فرزندانشان قرار ندهند زیرا هنوز روش منحصر به فردی برای تربیت فرزندان اختراع نشده است.
علتش این است که هیچ دو کودکی شبیه هم نیستند. تفاوت بین کودکان بیشتر از آنچه معمولاً تصور میکنیم است. به علاوه، فرهنگ، جامعه، جنسیت و عوامل دیگر بسیاری در تربیت کودکان دخالت دارند. روانشناسان خاطرنشان میکنند که سبکهای مختلفی برای فرزندپروری وجود دارد. آنها عقیده دارند که سبکهای فرزندپروری را میتوان بر حسب دو عامل محبت و کنترل پدر و مادر به چهار دسته تقسیم کرد.
نوع A (کنترل زیاد، محبت کم)
بعضی از والدین عقیده دارند که سختگیری نسبت به فرزندان، بهترین شیوه تربیتی و ضامن موفقیت آنها در آینده است. در این راستا، بعضی از والدین سختگیری را به اندازه میگذرانند. آنها فراموش میکنند که هر کودکی به طور طبیعی تمایل به آزادی و استقلال عمل دارد. سختگیری بیش از حد، روح آزادی را در کودک از بین میبرد و این ایده غلط را در او به وجود میآورد که آزاد و مستقل بودن، نامطلوب است. در دنیای پر رقابت امروز، کودک باید دارای اعتماد به نفس باشد. و این نیز تنها از طریق پشتیبانی والدین به دست میآید.
در شرایطی که پدر و مادر تنها سختگیری و کنترل و نه عشق و محبت را به کار میگیرند، فرزندان شخصیت فردی خود را از دست میدهند و در تصمیمگیریهای مناسب در زندگیشان ناکام میمانند زیرا همیشه این پدر و مادر بودهاند که تصمیمات لازم را برای آنها گرفتهاند. روانشناسان به این پدیده، فرزندپروری قدرتطلبانه میگویند. کودکانی که دارای والدین قدرتطلب باشند، استقلال لازم را به دست نمیآورند و در شرایطی که نیازمند تصمیمگیری باشند، دچار اضطراب میگردند.
آنها تمایل پیدا میکنند که در تمام فعالیتها نقش دوم را بازی کنند. این کودکان در بزرگترین نمیتوانند نقش رهبری را بر عهده بگیرند. همیشه این احتمال وجود دارد که آنها در کلیه زمینهها احساس زیردستی نسبت به دیگران داشته باشند. در واقع، این کودکان هرگز نخواهند توانست به اهداف مورد نظر خود در زندگی دست یابند.
نوع B (کنترل کم، محبت زیاد)
این نوع دیگری از فرزندپروری است که در آن، والدین عشق و محبت بیش از اندازه بدون اعمال کنترلهای لازم را ابراز میکنند. این گونه پدر و مادرها تحت تأثیر این کجفهمی و سوءبینش که “روانشناسان با تنبیه مخالفند”، از به کار بردن هر نوع تنبیهی اجتناب میکنند. در واقع، کودکان بر حسب رفتار و اعمالشان به تنبیه مناسب نیاز دارند. تشویق و تنبیه تنها شیوهای است که باعث میشود کودک بین آنچه درست و آنچه نادرست است فرق قائل شود. از طریق تشویق و تنبیه والدین، ارزشهای فرهنگی جلب میشوند.
اگر شرایط ایجاد کند کودک به تنبیه نیاز دارد. اشتباه عمومی این است که از یک طرف، بسیاری از والدین در تنبیه کردن رفتارهای ناسازگار و ناهمخوان نشان میدهند. کودکی در یک موقعیت برای کاری که کرده است توبیخ میشود و در موقعیت دیگر، انجام همان کار یا نادیدهانگاشته میشود و یا حتی مورد تشویق قرار میگیرد. این کار، کودک را گیج میکند و مورد مخالفت روانشناسان قرار دارد. از طرف دیگر، برخی از والدین حتی در شرایطی که کودک باید تنبیه گردد، از این کار سرباز میزنند و یا با او مخالفت نمیکنند.
روش صحیح و متعادل، پذیرش فرزند و محبت به او، و در عین حال تنبیه او به خاطر برخی از اعمال است. این رفتار به کودک این حس را القاء میکند که والدین دوستش دارند اما برخی رفتارها و اعمال او را تائید نمیکنند. در شرایط نوع B، کودک احتمالاً لوس بار میآید و الگوهای رفتاری ضداجتماعی و مجرمانه از خود نشان میدهد.
نوع C (کنترل کم، محبت کم)
کودک نمیتواند در خلاء عاطفی رشد یابد. اگر والدین هیچگونه عشق و محبتی نشان ندهند، زندگی برای کودک بی ارزش و بی ثمر میشود. کودکان به طور طبیعی بیشتر هیجانی و احساسی هستند تا عقلانی و منطقی. رشد صحیح شخصیت از ترکیب هماهنگ این دو صورت میگیرد. هنر این ترکیب، تنها در صورتی که والدین بتوانند محبت و کنترل را به نسبت صحیح به فرزندشان نشان دهند، به دست میآید. هنگامی که والدین رفتار فرزند را کنترل کنند، او درک میکند که کنترل کردن برای یک زندگی اجتماعی آرام، کاملاً ضرورت دارد.
همچنین، فرزندان نیاز به محبت دارند. هنگامی که فرزند احساس خطر میکند، آغوش مادر به او اطمینان و آرامش میبخشد. تماس بدنی بین مادر و کودک، مطمئناً نخستین شاخص عشق و محبت نزد فرزند است. همچنان که کودک بزرگتر میشود، کلمات اطمینانبخش مادر، جای آغوش او را میگیرد. نیازی به ذکر این نکته نیست که بیان عشق و محبت، ضرورت قطعی برای رشد سالم فرزند دارد و در غیاب آن، شخصیت کودک دچار اختلال خواهد شد.
کودکانی که دچار فقر و محرومیت هیجانی و عاطفی باشند نمیتوانند شریک خوبی در زندگی زناشوئی باشند زیرا پیوند موفق بین زندگی دو فرد از طریق عشق برقرار میشود. بنابراین، هیجانات باید به شیوه قابل قبولی تنظیم و کنترل گردند. کنترل والدین، راهنمایی لازم برای بیان احساسات و هیجانات را در اختیار فرزندان قرار میدهد. همچنین ساختار لازم که احساسات در چهارچوب آن بروز داده شوند را در اختیار میگذارد. فرزندپروری بدون کنترل و محبت، مطلوب نیست. به این دلیل است که روانشناسان این نوع فرزندپروری را “غافل و بیمبالات” مینامند.
نوع D (کنترل زیاد، محبت زیاد)
از آنچه تا کنون گفته شد کاملاً روشن است که بهترین شیوه فرزندپروری آن است که همراه با کنترل مناسب و محبت کافی باشد. والدین باید بین کودک به عنوان یک انسان از یک سو و رفتارهای کودکانه او از سوی دیگر، تفاوت قائل شوند.
والدین نوع D این فرق را بین کودک و اعمالش قایل می شوند. آن ها کودک را به خاطر رفتارهای پسندیده اش تشویق و به خاطر اعمال ناپسندش تنبیه می کنند.این والدین رفتار سازگار و همخوانی در ارتباط با فرزندانشان دارند. آن ها فرزندشان را با تنبیه به خاطر رفتاری در یک روز و تشویق به خاطر همان رفتار در روز دیگر، گیج نمی کنند.
کودکان نیز همانند همه ما، رفتارهای سازگار را بسیار آسان تر از رفتارهای نامتعادل درک می کنند.مهم ترین نکته در اینجا این است که هنگامی که کودک برای رفتارش تنبیه شد درک می کند که پدر و مادرش هنوز به او به عنوان یک فرد عشق می ورزند.نقطه مقابل این، هنگامی است که والدین به طور کلی فرزند را طرد کنند. هنگامی که فرزند حس کند که والدین او را به طور کامل از خود رانده اند، احساس تنهایی و درماندگی خواهد کرد.این امر می تواند باعث کاهش اعتماد به نفس کودک گردد و به افسردگی، پرخاشگری، قطع عضو و حتی خودکشی او بیانجامد. روانشناسان، فرزندپروری نوع D را «موثق» می نامند.
سبک فرزند پروری
سبک های فرزندپروری در واقع به ترکیب استراتژی هایی که برای رشد فرزند خود اتخاذ کرده اید اشاره دارد. در ادامه به انواع سبک های فرزند پروری اشاره خواهیم کرد. هر کدام از این سبک ها در چهار زمینه؛ نظم، ارتباط، انتظارات و بیان احساسات و عواطف با هم متفاوت هستند.
انواع سبک های فرزندپروری
پژوهشگران چهار نوع سبک فرزندپروری را به صورت زیر نام گذاری کرده اند:
- سبک مستبدانه: دارای کنترل بالا و محبت کم
- سبک سهل گیرانه: دارای کنترل کم و محبت زیاد
- سبک طردکننده: دارای کنترل کم و محبت کم
- سبک مقتدرانه: دارای کنترل زیاد و محبت زیاد
راه هایی برای بهبود سبک تربیتی
برای اینکه ارتباط بهتری با کودک داشته و تربیت مقتدرانه ای داشته باشید به نکات زیر توجه کنید:
- تا جایی که می توانید شنونده خوبی برای احساسات و نیازهای کودک باشید.
- کمتر از سرزنش و تنبیه و بیشتر از پاداش و تشویق استفاده کنید.
- در مورد قوانینی که می گذارید صریح باشید و دلایل آن را توضیح دهید.
- پیامدهای رفتاری که می گذارید را حتما اجرا کنید. اجرا نکردن آن باعث می شود کودک روی حرف شما حساب نکند.
- وقت هایی را برای تعامل مثبت و بازی با کودک اختصاص دهید.
- رفتارهایی مثل نگاه چشمی، لبخند، نوازش و در آغوش گرفتن کودک را بیشتر کنید.
- در بحث ها کودک را شرکت دهید و از او بخواهید نظرات خود را بیان کند.
- در مورد مشکلات اول با کودک صحبت کنید و دلایل او را بپرسید.
توجه: قسمتی از این دوره به صورت کارگاه ضبط شده میباشد.
دوره آموزشی مهارت های فرزندپروری: راهنمای کامل برای والدین
آموزش نکات اساسی برای فرزندپروری موفق
مقدمه
در دنیای امروز، فرزندپروری یکی از مسائل مهمی است که تاثیر مستقیمی بر روند رشد و توسعه فرزندان دارد. والدین به دنبال راههای بهتری برای تربیت و ترتیب کودکان خود میگردند. اینجاست که دوره آموزشی مهارت های فرزندپروری به عنوان یک منبع ارزشمند و کامل در خدمت والدین قرار میگیرد.
شناخت نیازهای روحی و جسمی کودکان
در این بخش، به شناخت نیازهای اساسی روحی و جسمی کودکان پرداخته میشود. از تغذیه مناسب تا ارتباط معنوی با کودکان، همه اطلاعاتی که والدین برای تأمین نیازهای فرزندان خود نیاز دارند.
ایجاد روابط مثبت
در این فصل، به اهمیت ارتباطات مثبت و ساختن روابط قوی و صمیمی با فرزندان پرداخته میشود. راهکارهایی برای حل اختلافات و برقراری ارتباط عمیق با کودکانتان را خواهید یافت.
تربیت خودکنترلی
یادگیری مهارتهای مدیریت خشم، تنظیم احساسات، و انعطافپذیری در این فصل مورد توجه قرار میگیرد. این مهارتها به کودکان کمک میکنند تا با موقعیتهای مختلف بهتر کنار بیایند.
تعلیم اخلاقی و ارزشهای انسانی
در این بخش، ارزشهای اخلاقی و انسانی به کودکان آموزش داده میشوند. انتقال اصول اخلاقی مثل صداقت، مسئولیتپذیری، و احترام به دیگران از مسائل مهمی است که در اینجا مورد بررسی قرار میگیرد.
مدیریت زمان و برنامهریزی
یادگیری مهارتهای مدیریت زمان به والدین کمک میکند تا به بهترین شکل ممکن وظایف روزانه خود و فرزندان را مدیریت کنند. همچنین، نحوه آموزش کودکان در این زمینه نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
پشتیبانی از یادگیری و توسعه تحصیلی
در این بخش، والدین با راهکارهایی برای حمایت از توسعه تحصیلی فرزندانشان آشنا میشوند. تکنیکها و روشهایی برای تشویق به مطالعه و تقویت مهارتهای تحصیلی ارائه میشود.
نتیجه گیری
دوره آموزشی مهارت های فرزندپروری یک منبع ارزشمند است که به والدین کمک میکند تا به بهترین شکل ممکن فرزندان خود را بزرگ کنند. این دوره شامل تمامی اصول و مهارتهای لازم برای فرزندپروری موفق است.
همچنین شما میتوانید از پرسشنامه سبک های فرزندپروری یانگ استفاده نمایید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.