نظریه رشد روانی جنسی فروید

فروید نظریات مختلفی درباره مراحل جنسی انسان ارائه کرده است. به نظر او، انرژی جنسی یا همان “لیبیدو” یکی از مفاهیم مهم در زندگی انسان‌هاست. او باور داشت که لیبیدو در یک نبرد مداوم با مرگ است و سعی می‌کند فرد را در هر زمینه به پیروزی برساند. برخی افراد اینگونه تحلیل‌هایی داشته‌اند که فروید را به عنوان فردی که همه چیز را دربارهٔ جنس می‌دانسته، تصور می‌کنند.

اما در واقعیت، فروید فقط به جای کلمه “عشق” از کلمه “سکس” استفاده کرده بود و این نشان نمی‌دهد که او به طور کامل جنس را مورد توجه قرار داده بود. او بارها بیان کرده که واژه‌های عشق، جنسیت، اشتیاق، و اشتهای جنسی را به عنوان مفاهیم معادل به کار می‌برد. به عبارت دیگر، “liebe” فرویدی شامل معنای عشق، شوق، و احساسات جنسی در یک واژه است.

فروید و هیپنوتیزم

زیگموند فروید تکنیک‌های هیپنوتیزم را از جوزف بروئر فرا گرفت و از آن برای درمان بیمارانش استفاده می‌کرد. اما مهم است بدانیم که تکنیک هیپنوتیزم فروید با روش بروئر بسیار متفاوت بود، زیرا فروید در روش خود از تلقین استفاده نمی‌کرد.

به عنوان مثال، زیگموند فروید وقتی با “آنا او” در مورد مشکلاتش صحبت می‌کرد، متوجه شد که وقتی آنا درباره تجربیات ناراحت‌کننده‌اش صحبت می‌کرد، علائم بیماری‌اش به تدریج کاهش می‌یافت. به همین دلیل، پس از مدتی، فروید از تکنیک هیپنوتیزم دست برداشت و به جای آن تکنیک تداعی آزاد را ابداع کرد که این موضوع به عنوان یک انقلاب تازه در زمینهٔ روان‌کاوی شناخته شد.

آشنایی با ژاک لاکان

همانطور که گفته شد، ژاک لاکان پزشک، فیلسوف و روان‌کاو فرانسوی بود که در ۱۳ آوریل ۱۹۰۱ در پاریس متولد شد. وی تاثیرات بسیاری بر فلسفهٔ فرانسوی داشته است. لاکان علاوه بر فروید، از زبان‌شناسی دوسوسور و قوم‌شناسی استروس نیز الهام گرفته بود.

لاکان در سال ۱۹۳۱ به عنوان یک پزشک فعالیت می‌کرد و در ۱۹۳۲ مدرک دکتری خود را با رساله‌ای درباره جنون پارانویید در ارتباط با شخصیت پارانویید دریافت کرد. وی در سال ۱۹۳۴ نامزد ریاست جامعهٔ روان‌کاوی پاریس شد. همچنین، لاکان به شدت تحت تاثیر کار روان‌کاوی بوین و گروه‌ها قرار گرفته بود که این تاثیر در تأکید او بر مطالعه گروه‌ها به عنوان یک ساختار کمک زیادی به تئوری‌های روان‌کاوی او کرد.

روان‌کاوی ژاک لاکان

لاکان در هفتمین سمینار خود که در سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۰ با موضوع “اخلاق و آیین روان‌کاوی” برگزار شد، اصول اخلاقی خود را معرفی کرد و بنیان‌های اخلاق برای زمان معاصر را بررسی کرد. او با توجه به نظریات فروید، اعلام کرد که اخلاق باید در برابر تراژدی انسان مدرن و نارضایتی از تمدن و انسانیت یکسان قرار بگیرد.

هنگام بررسی زمینهٔ اخلاق، متوجه می‌شویم که میل وجود دارد. این تحلیل نشان می‌دهد که این ادعا تا چه حد واقعیت دارد و واقعیتاً درگیر نفس است. من باید به جایی بروم که نفس وجود دارد. جایی که روان‌کاو در آن به طور کامل برهنه و آشکار است، واقعیت میل است و روان‌کاوی در نهایت به درک و شناخت این میل منتهی می‌شود.

لاکان سه مفهوم بسیار مهم را بیان کرد: