دوره آموزشی سرسختی کودکان و تربیت فرزند
آشنایی با روانشناسی سرسختی کودکان
زندگی پر از استرس و چالش است. تنها راه فرار از استرس، مرگ است؛ زیرا در آن لحظه مجبور به مواجهه و پاسخ به مشکلات زندگی نیستیم. با این حال، برخی افراد مهارت بیشتری در سازگاری با چالشها دارند و سرسختترند.
سرسختی به معنای توانایی ارزیابی عوامل استرسزا، مواجهه مستقیم با آنها و اقدام شجاعانه است. این الگوی رفتاری است که استرسها را از محدودهی یک فاجعه به فرصتی برای رشد تبدیل میکند. مهم نیست که سرسختی ذهنی صرفا برای گروه خاصی قابل دستیابی باشد.
اخبار خوب این است که سرسختی ذهنی یک ویژگی منحصر به فرد نیست و همه ما میتوانیم آن را در خود تقویت کنیم تا به اهدافمان برسیم. این ویژگی ما را در پی کار سخت و پیوستن به آرزوها و اهداف بلندمدتمان یاری میکند. والدین با آموزش اصول سالم فرزندپروری میتوانند کودکانی را با سرسختی و سلامت روانی بالا بیشتر بپرورانند.
این مفهوم بیشتر ویژگیهای افراد موفق را توصیف میکند. به عنوان مثال، افراد موفق همیشه سعی میکنند لذت را به تعویق نیاندازند و به جای آن، سخت کار میکنند. آنها در مواجهه با وسوسهها عملکرد عالی دارند و تمام تلاش خود را برای غلبه بر ترسهایشان به کار میگیرند. شاید فکر کنید آیا آدمهای موفق از چیزی میترسند؟ البته که میترسند، اما شجاعت دارند. تفاوت بین این دو، گاهی از دل ابرها تا به آسمان است.
نقش سرسختی روانشناختی در مدیریت و کنترل استرس و جلوگیری از اثرات آسیبزاش واضح است. تحقیقات نشان داده است که با تمرین و تقویت، سرسختی قابل توسعه است.
پرورش کودکان با سرسختی و تقویت آن
مفهوم سرسختی در روانشناسی اساسی دارای ریشه است. این اصطلاح اولین بار توسط سوزان کوباسا، پژوهشگر دانشگاه شیکاگو مطرح شد. کوباسا این مفهوم را از فلسفه اگزیستانسیالیسم الهام گرفت. این فلسفه بر تلاش انسان برای یافتن معنا و هدف در زندگی تأکید دارد. به نظر این فلسفه، هدف نهایی انسان «ایجاد معنای شخصی از طریق تصمیمگیری و اقدام» است.
تئوریهای پایهای سرسختی روانشناختی
بر اساس یونگ، سلامت روانی به معنای یافتن هستی شخصی است و شرط اولیه برای یافتن هستی، شناخت قسمتهای ناشناخته ذاتی است. به همین دلیل، میتوان گفت یافتن هستی برای یونگ تقریباً با سرسختی روانشناختی همخوانی دارد.
به گفته مزلو، آخرین مرحله از نیازها، نیاز به خودشکوفایی است. او در مطالعات خود بر روی افراد خودشکوفا به این نتیجه رسید که آنان ویژگیهایی دارند که به حفظ و بهبود سلامت روانی کمک میکند. تحقیقات متعدد کوباسا که با دیدگاههای مزلو همخوانی داشت، نشان داد که داشتن تعهد، کنترل، و پذیرش در برابر چالشهای زندگی میتواند در مقابله با استرس موثر باشد.
آلپورت، اصل مهارت و شایستگی را در زمینهٔ انگیزه شخصیت سالم بیان کرده است. این اصل به آن اشاره دارد که انجام کارهای متوسط برای افراد سالم کافی نیست؛ بلکه افراد فعال و سرسختانه در پی هدفها، امیدها و رویاهایشان هستند و موجب معناپذیری، خلاقیت و تعهد در زندگیشان میشوند. این اصل، سرسختی را همراه میگیرد.
ویژگیهای کودکان سرسخت
1- حس کنجکاوی قابل توجهی دارند.
2- تمایل به داشتن تجارب جذاب و معنوی دارند.
3- به اعتقاد به تواناییهای خود میاندیشند.
4- انتظار دارند که تغییر طبیعی است و هر موقعیت مهم میتواند رشد و پیشرفت آورد.
5- برجسته و پرانرژی هستند.
6- توانایی مقابله و انطباق با مشکلات را دارند.
افراد سرسخت، نسبت به غیرسرسختها، سیستم ایمنی قویتری دارند و در مواجهه با تهدید، واکنش کمتری نشان میدهند.
عوامل تاثیرگذار بر سرسختی روانشناختی
در سالهای اخیر، سرسختی روانشناختی به عنوان یک ویژگی مثبت و مفید در زمینه روانشناسی مورد بررسی گسترده قرار گرفته است. عواملی مانند حمایت اجتماعی، اعتماد به نفس و خوشبینی نقش مهمی در این موضوع دارند.
عوامل سرشتی
تاکنون شواهد دقیقی درباره نقش وراثت در سرسختی روانشناختی ارائه نشده است، اما تحقیقات نشان میدهد که فرزندان والدین سرسخت، ممکن است خود نیز سرسخت باشند. روشهای موثر برای تقویت سرسختی در کودکان شامل الگوگیری، ارائه مدلهای مناسب فرزندپروری و روشهای تربیت صحیح میباشد.
عوامل زیستشیمیایی
افراد سرسخت، سیستم ایمنی قویتری دارند و غلظت ایموگلوبین بیشتری در خونشان واکنشپذیری بالاتر فشار خون در مواجهه با تهدیدات را نشان میدهند.
یادگیری
افراد سرسخت، الگوهای خاصی را تجربه کردهاند که آنها را در تعهد، کنترل و مقابله با چالشها آموزش داده است. این افراد احتمالاً احساس کنترل و موفقیت در مواجهه با وقایع دارند.
چرا برخی از کودکان سرسختتر از دیگران هستند؟
بر اساس داس و داگلاس، دو تجربه ممکن است به سرسختی کودکان منجر شود: اول، آنها الگوهایی را تجربه کردهاند که ایشان را در تعهد، کنترل و مبارزه آموخته و این الگوها باعث پیشرفت و سلامت روانی آنها شدهاند؛ دوم، از آنجا که سرسختی روانشناختی قابل یادگیری است، آنها در مواجهه با وقایع احساس کنترل و موفقیت دارند.
به نظر کوباسا، تجارب کودکی و تعامل مثبت با والدین و اطرافیان میتواند باعث شکلگیری شخصیت سرسخت شود. همچنین، استوارت و کالگز معتقدند که محیط خانواده باید ساختارمند و پیشبینیشده باشد تا به کودکان احساس کنترل و موفقیت داده شود.
بینگهام و استریکر نیز معتقدند که عوامل مؤثر بر سرسختی در دختران بیشتر از خانواده خود برمیگردد. اما برای پسران، عوامل اجتماعی و آموزشی نیز نقش دارند.
با توجه به تحقیقات امریکنر و همکاران، افراد سرسخت احساس ارتباط و انسجام بیشتری در خانواده خود دارند و از وضعیت خانواده راضیتر هستند. آنها توانایی بیشتری در سازماندهی و فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و اخلاقی دارند.
این نتایج نشان میدهند که خانوادههایی که به فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و مذهبی توجه بیشتری دارند، احتمالاً اعضای سرسختی خواهند داشت، زیرا سرسختی با ارتباطات اجتماعی مرتبط است.
استواری روانشناختی و امید به زندگی
افراد استوار با وجود رویدادهای ناخوشایند، قادرند با توانایی به مواجهه با فشارها و تنشها بپردازند. آنها توانستهاند معنا و هدف در تجارب پر آشوب خود را بیابند و به نقش خود به عنوان یک فرد ارزشمند و مهم ایمان داشته باشند. زیرا داشتن شخصیت استوار (با تعهد، کنترل، و انگیزه) جزء اصلی سلامت روانی است، و کسی که از سلامت روانی برخوردار نباشد، در معرض احساس ناامیدی و افسردگی نسبت به رویدادهای زندگی قرار میگیرد. این دو ویژگی (استواری و امید) نسبت به یکدیگر ضروری هستند و تا زمانی که انسان امیدوار نباشد، قادر به سازگاری با رخدادهای مثبت یا منفی زندگی نیست.
شخص به رویدادهای منفی به عنوان یک تهدید برای آسایش و امنیت خود نگاه میکند و توانایی مقابله با موقعیتهای نامعلوم و ناراحتکننده را از دست میدهد و باعث میشود که روال زندگی معمولی او به هم بریزد. امیدواری باعث تقویت دیدگاه مثبت نسبت به زندگی میشود، فشار رویدادها را کاهش میدهد و به زندگی معنا و هدف میبخشد. شخصی با شخصیت امیدوار و استوار به باور این میرسد که میتواند رویدادها و تجربیات را پیشبینی و کنترل کند، بنابراین با تقویت انعطافپذیری، حتی موقعیتهای بسیار ناهماهنگ را هماهنگ میکند و آنها را ارزیابی میکند.
سرسختی کودکان و تربیت فرزند
مقدمه
زمانی که درباره سرسختی کودکان صحبت میشود، بسیاری از والدین با چالشها و مشکلاتی مواجه میشوند که ممکن است در تربیت فرزندانشان با آنها روبهرو شوند. در این مقاله سعی میکنیم به بررسی علتها و تأثیرات سرسختی در کودکان بپردازیم و راهکارهایی برای تربیت موثر آنها ارائه دهیم.
علتهای سرسختی
عوامل محیطی
عواملی مانند محیط خانوادگی و روابط اجتماعی میتوانند نقش مهمی در شکلگیری رفتارهای سرسختانه کودکان داشته باشند.
مراحل رشدی
مراحلی که کودکان طی میکنند نیز میتوانند باعث بروز سرسختی شوند. درک این مراحل و نیازهای آنها میتواند به والدین کمک کند تا بهترین واکنش را نسبت به رفتار سرسختانه فرزندانشان داشته باشند.
تأثیر بر تربیت والدین
سرسختی کودکان میتواند بر تربیت والدین تأثیر گذار باشد. استفاده از راهکارهای مناسب برای مدیریت این وضعیت از اهمیت بالایی برخوردار است.
راهکارهای تربیت موثر
استراتژیهای مختلفی وجود دارند که والدین میتوانند از آنها برای تربیت موثر کودکان سرسخت استفاده کنند. این شامل تشویق به رفتارهای مثبت و تعیین محدودهها و مرزهای واضح است.
مقابله با سرسختی
برخوردهای موثر با سرسختی شامل تکنیکهای ارتباطی، پیوستگی در تنظیم نظم و انگیزه به فرزند برای استقلال میباشد.
تقویت هوش هیجانی
آموزش تنظیم احساسات
آموزش به کودکان برای مدیریت احساساتشان از جمله راهکارهایی است که به تقویت هوش هیجانی آنها کمک میکند.
نتیجهگیری
سرسختی کودکان یک ویژگی طبیعی است که با روشهای مناسب میتوان به عنوان یک فرصت برای رشد و توسعه فرزندان دید.
همچنین شما میتوانید از پکیج آموزشی تربیت کودک از تولد تا هفت سالگی استفاده نمایید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.