موضوع: مقایسه اثربخشی مشاوره فردی (رویکردآدلر) با رفتاردرمانی عقلانی– هیجانی (رویکرد الیس)بر کاهش علائم اختلال سلوک دانش آموزان

چکیده

هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مشاوره فردی آدلر با رفتار درمانی عقلانی – هیجانی الیس بر کاهش علائم اختلال سلوک دانش آموزان ششم بود.

به منظور انجام این پژوهش ۳۰ نفر از دانش آموزانی که از طریق نمونه گیری هدفمند در پرسشنامه اختلال سلوک (شهریوری و همکاران، ۱۳۸۹) نمره بالاتر از ۳۵ گرفته بودند انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی در سه گروه ۱۰ نفری آدلری، اليسی و کنترل قرار گرفتند.

متغیر مستقل برای گروه آدلری و اليسی در ۸ جلسه 45 دقیقه ای در طول سه هفته متوالی اجرا شد. اما گروه کنترل سیر طبیعی تحصیل خود را ادامه دادند.

روش پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در هر دو گروه آدلری و اليسی نسبت به گروه کنترل شدت علائم اختلال سلوک کاهش یافته بود.

همچنین نتایج آزمون تعقیبی LSD نشان داد که میزان علائم اختلال سلوک در گروه اليسی کمتر از گروه آدلری و گروه کنترل بود و میزان اختلال سلوک در گروه مشاوره آدلری کمتر از گروه گواه بود.

پس می توان نتیجه گیری کرد که هر دو روش آدلری و اليسی بر کاهش نشانه های اختلال سلوک مفید به نظر می رسند. اما میزان اثربخشی رفتار درمانی عقلانی – هیجانی الی بیشتر از مشاوره فردی آدلری می باشد.

هدف از اين پژوهش بررسی و مقايساه اثربخشای مشااوره فاردی آدلاری و رفتاردرماانی عقلانی- هيجانی اليس در کاهش نشانه های اختلال سلوک دانش آموزان باود. با توجه به يافته ، پس از تعديل نمار ه 4 های پژوهش و مطابق با جدول هاای پايش آزمون، ميزان اختلال سلوک در پس آزمون گروه مشاوره فردی آدلری، رفتاردرمانی عقلانی- هيجانی الیس و گروه

کلید واژگان: مشاوره فردی آدلر، رفتار درمانی عقلانی – هیجانی اليس، اختلال سلوک.

هدف از اين پژوهش بررسی و مقايساه اثربخشای مشاوره فاردی آدلاری و رفتاردرماانی عقلانی- هيجانی اليس در کاهش نشانه های اختلال سلوک دانش آموزان بود.

با توجه به يافته ، پس از تعديل نمره 4 های پژوهش و مطابق با جدول هاای پايش آزمون، ميزان اختلال سلوک در پس آزمون گروه مشاوره فردی آدلری، رفتاردرمانی عقلانی- هيجانی اليس و گروه کنترل تفاوت معنی يافته اثربخشی مشاوره فردی آدلر و رفتاردرمانی ، داری بدست آمد.

بنابراين عقلانی- هيجانی بر کاهش اختلال سلوک تأييد می LSD گردد. همچنين نتايج آزمون تعقيبی نشان داد که ميزان علائم اختلال سلوک در گروه رفتاردرمانی عقلانی- هيجانی الايس کمتار از گروه مشاوره فردی آدلری میباشد. يعنی اثربخشی رفتار درمانی عقلانی – هیجانی الیس بار اختلال سلوک بيشتر از مشاوره فردی آدلری می باشد.

يکی ديگر از روش های مؤثر در کاهش علائم اختلال سلوک، رفتاردرمانی عقلانی – هيجانی است که از قديمی ترين و مهم ترین رویکرد های شناختی – رفتاری می باشد

آنان دريافتند که رفتار درمانی عقلانای – هيجاانی اثاری مثبتی بار کااهش باورهای غيرعقلانی و رفتارهای ناسازگارانه داشته و در مقايسه با ساير درمان در تعاديل رفتارهای باد کارکردی ، ها مؤثرتر میباشد.

با توجه به اينکه آدلر از پيشگامان کار با کودک بوده ولی تاکنون پژوهش های اندکی در رابطه با اثربخشی نظريه او انجام شده و همچنين با توجه به نتايج مؤثری کاه رفتار هيجانی اليس در کار با کودکان داشته است

لذا انجاام تحقيق در رابطه با درمانی عقلانی هيجانی اليس جهت درمان اختلال – اثربخشی رويکردهای فردنگر آدلر و رفتاردرمانی عقلانی سلوک در اين تحقيق انتخاب شده است تا با مشخص کردن کارايی اين دو رويکرد در بهبود اختلال سلوک، گامی در جهت پيشگيری از مشاکلات آينده ی کودکان مبتلا به اختلال سلوک برداشته شود.

لذا هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی مقايسه اثربخشی مشاوره فردی آدلر ب رويکرد رفتاردرمانی عقلانی- هيجانی اليس بر اختلال سلوک دانش آموزان پسر پايه ششم می باشد.